تورم (Inflation) به عنوان شاخصی اقتصادی در نظر گرفته میشود که نشاندهنده سرعت رشد قیمت کالاها و خدمات در دوره زمانی خاصی است. در واقع، منظور از آن رشد کلی قیمتها است و معمولاً رشد آن باعث کاهش قدرت خرید ارز میشود. اگر بخواهیم تعریف دقیقتری ارائه دهیم، تورم افزایش همهجانبه، پایدار و گسترده در میانگین موزون قیمتها در اقتصاد است. به عبارت دیگر، تورم افزایش بیرویه و مداوم در سطح عمومی قیمتها است.
تورم چگونه ارزیابی و مدیریت میشود؟
در واقع، تورم قدرت خرید هر واحد ارز را کاهش میدهد و به تدریج، به افزایش قیمت کالاها و خدمات منجر میشود. در اصل، مفهومی اقتصادی است که نشان میدهد ما باید برای پر کردن مخزن بنزین، خرید پیتزا یا کوتاه کردن مو هزینه بیشتری بپردازیم. به بیان دیگر، هزینههای زندگی را افزایش میدهد.
هنگامی که ارزش دلار امروز را با گذشته مقایسه میکنیم، متوجه میشویم که تورم در ایالات متحده باعث شده تا ارزش دلار کاهش یابد. بنابراین، به خاطر کاهش ارزش آن، با این پول کمتر میتوانیم خرید کنیم. به این ترتیب، استاندارد زندگی به مرور زمان کاهش مییابد.

شاخص نرخ تورم
شاخص نرخ تورم درصد افزایش یا کاهش قیمتها در دورهای مشخص، مثلا یک ماه یا یک سال را نشان میدهد. این درصد به ما نشان میدهد که قیمتها در دوره مورد نظر چقدر سریع افزایش یافتهاند. برای مثال، در صورتی که نرخ تورم برای هر کیلو گندم ۲ درصد در سال باشد، قیمت هر کیلو گندم در سال آینده ۲ درصد بیشتر خواهد بود. به این معنی که اگر قیمت یک کیلو گندم 2 دلار باشد، قیمت آن در سال آینده، 2.04 خواهد بود.
این نرخ مؤلفه مهمی از شاخص بحران اقتصادی است که به تعیین سلامت مالی هر شهروند کمک میکند. یکی دیگر از مؤلفههای این شاخص نرخ بیکاری است. زمانی که شاخص بحران بیشتر از 10 درصد باشد، نشاندهنده این است که مردم یا از رکود، یا از تاخت و تاز تورم و یا از هر دو رنج میبرند. در صورتی که این نرخ در یک ماه، بیش از ۵۰ درصد باشد، آن را ابرتورم مینامند. همچنین، اگر همزمان با رکود اقتصادی روی دهد، به آن رکود تورمی (Stagflation) گفته میشود.

شاخص نرخ تورم و شاخص بهای مصرف کننده
اداره آمار کار ایالات متحده (BLS) از شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) برای ارزیابی تورم استفاده میکند. اطلاعات این شاخص از طریق نظرسنجی از ۲۳,۰۰۰ کسب و کار به دست میآید و هر ماه قیمت ۸۰,۰۰۰ کالای مصرفی را بیان میکند. در واقع، شاخص قیمت مصرفکننده نرخ عمومی تورم را به ما نشان میدهد. نمودار زیر تغییرات شاخص قیمت مصرفکننده در یک سال گذشته در بین سالهای 2018 و 2021 را نشان میدهد.

در اکتبر ۲۰۲۱، نرخ تورم ایالات متحده به ۶.۲ درصد افزایش یافت که بالاترین نرخ تورمی بود که مردم ایالات متحده از سال ۱۹۹۰ تاکنون تجربه نکرده بودند. در این ماه، قیمت همه نوع کالا و خدمات، از مواد غذایی، اجاره، سوخت و مراقبتهای بهداشتی و درمانی گرفته تا هزینه اتومبیل و غذای آماده افزایش یافت که باعث نگرانی بسیاری از کارشناسان در مورد وضعیت اقتصادی شد.

شاخص نرخ تورم هزینههای مصرف شخصی (PCE) افراد را هم ارزیابی میکند. این هزینهها شامل کالاها و خدمات تجاری بیشتری نسبت به شاخص قیمت مصرفکننده است. برای مثال، این هزینهها شامل خدمات مراقبتهای بهداشتی است که توسط بیمه سلامت پرداخت میشود. در این مورد، شاخص قیمت مصرفکننده تنها شامل صورتحسابهای پزشکی است که به طور مستقیم توسط مصرفکنندگان پرداخت میشود.
رابطه بین تورم و رشد اقتصادی
زمانی که اقتصاد کشوری با افزایش سرمایهگذاری مواجه میشود، در واقع تقاضا در آن اقتصاد افزایش یافته و شاهد رشد تولیدات آن کشور خواهیم بود. این مسئله باعث میشود که به دلیل افزایش تقاضا در اقتصاد، قیمت مواد خام و اولیه افزایش یابد و در نتیجه، تورم نیز بالاتر رود.
از سوی دیگر، زمانی که اقتصاد با کاهش سرمایهگذاری مواجه میشود، تولیدات کاهش یافته و تقاضا نیز در اقتصاد کاهش مییابد و در نتیجه، قیمت مواد خام و اولیه کاهش مییابد که این مسئله باعث کاهش تورم میشود. بنابراین، در کشورهای صنعتی، تورم و رشد اقتصادی به طور معمول رابطهای مستقیم با یکدیگر دارند.

رابطه بین تورم و نرخ بهره (Interest Rate)
از سال 1960 که میلتون فریدمن (Milton Friedman) و پیروانش تاثیر پول در اقتصاد را به اثبات رساندند، مشخص شده است که افزایش نرخ بهره یکی از بهترین روشهای موجود برای کنترل تورم است. بنابراین، تورم و نرخ بهره نیز رابطهای مستقیم با یکدیگر دارند.

رابطه بین تورم، نرخ بهره و رشد اقتصادی
این سه عامل مهمترین عوامل در تعیین نرخ مبادله ارز محسوب میشوند و شاخصهای اقتصادی نیز به تعیین روند آتی این سه عامل کمک میکنند.
نقش اصلی بانکهای مرکزی تثبیت قیمتها و کمک به رشد اقتصادی مورد نظر است. این بانکها با استفاده از ابزارهایی مانند نرخ بهره تلاش میکنند تا هم رشد اقتصادی مورد نظر را تامین کنند و هم تورم را کنترل نمایند. در هر دوره از زمان، برای هر بانک مرکزی یکی از این دو مورد نرخ تورم و یا رشد اقتصادی در اولویت قرار دارد و در برخی مواقع نیز، بانک مرکزی به هر دوی این موارد توجه خاص دارد:
- هنگامی که کشور با افزایش حجم سرمایه ورودی و رشد تولیدات روبرو میشود، این رشد معمولا با تورم ناشی از افزایش میزان تقاضا در اقتصاد یا تورم ناشی از کارکرد اقتصادی همراه است. این شکل از Inflation برای اقتصاد خوب است و نشاندهنده رشد اقتصادی است. در این شرایط، بانک مرکزی برای حفظ ارزش پول و کنترل تورم وارد عمل شده و نرخ بهره را بالا میبرد.
- از سوی دیگر، زمانی که رشد اقتصادی با کاهش روبرو میشود، تورم نیز به تدریج کاهش مییابد و در نتیجه، بانک مرکزی برای حمایت از رشد اقتصادی، نرخهای بهره خود را کاهش میدهد و این جریان همواره ادامه دارد.

رشد منفی تورم چیست؟
رشد منفی تورم (Deflation) یک مفهوم اقتصادی دیگر است. در این رشد منفی، قیمتها به جای اینکه افزایش یابند، کاهش مییابند. در واقع، اگر نرخ رشد قیمتها زیر صفر درصد باشد، به آن تورم منفی گفته میشود. این رشد منفی همیشه به کاهش قیمت کالاها و خدمات منجر میشود و در عین حال باعث تقویت ارزش ارز مربوطه نیز میشود.
به عبارت دیگر، کشوری که دارای تورم منفی است، ارزش پول آن کشور هم بیشتر از سایر ارزها خواهد بود. این رشد منفی ممکن است به دلیل نحوه مدیریت نقدینگی و پول آن کشور، یا رشد چشمگیر بهرهور و یا سیاستهای پولی بانک مرکزی برای تقویت ارزش پول ملی باشد. علاوه بر این، پس از مدتی که حجم نقدینگی در بازار به طور مصنوعی افزایش مییابد، رشد منفی تورم نیز مشاهده میشود.

افزون بر این، پیشرفتهای حاصل شده در فناوری نیز موجب میشوند تا بهرهوری افزایش یابد و هزینهها کاهش یابند و در نتیجه، رشد قیمتها منفی شود.
با این حال، لازم است توجه داشته باشیم که Deflation به نفع مصرفکننده، اما به زیان بازارهای مالی است. زمانی که نرخ رشد تورم منفی است، وامگیرنده باید پول بیشتری را در آینده بازپرداخت کند. به این ترتیب، احتمالاً بسیاری از افراد برای سرمایهگذاری به فکر وام گرفتن نباشند، چون به احتمال زیاد برای آنها صرفه اقتصادی نخواهد داشت. اما شرکتهایی که سرمایه بیشتر و بدهی کمتری دارند، عملکرد بهتری در شرایط رشد منفی تورم دارند و در نتیجه، در وضعیت خوبی قرار میگیرند چون قدرت خرید آنها هر روز افزایش مییابد.
رابطه تورم و بازار فارکس چیست؟
به دلیل تورم، ارزش ارز ملی هر کشوری به مرور زمان کاهش مییابد. به این ترتیب، نرخ برابری پول ملی در برابر ارزهای خارجی دیگر هم تغییر میکند و ارزش پولهای خارجی بیشتر میشود.
نرخ تبدیل ارز در بازار فارکس بر اساس سیاستهای پولی بانکهای مرکزی تعیین میشود. در صورتی که سرمایهگذاران انتظار داشته باشند که سیاست پولی انقباضی شود، برای خرید ارزی خاص اقدام میکنند در حالی که سیاست پولی انبساطی باعث میشود که برای فروش آن ارز اقدام کنند.
روشن است که افزایش تورم به کاهش قدرت خرید آن ارز منجر میشود و شاخص آن را پایینتر می آورد. اما در عمل همه چیز متفاوت است.
به صورت کلی، افزایش شاخص قیمت مصرفکننده در آمریکا به خرید گسترده دلار آمریکا و بالعکس، کاهش شاخص قیمت مصرفکننده به فروش گسترده دلار آمریکا منجر میشود. اما چرا؟ دلیل اصلی این مسئله این است که سرمایهگذاران انتظار دارند که بانک مرکزی آمریکا با هدف معلق کردن رشد نرخ تورم، سیاست پولی خود را انقباضی کند.
لازم به ذکر است که کار اصلی تمام بانکهای مرکزی کنترل نرخ تورم است. این فرایند در اصطلاح هدفگیری (Targeting) نامیده میشود. عقیده بر این است که نرخ ۲ درصد مناسبترین سطحی است که نرخ تورم میتواند به آن دست یابد. اگر به دلیلی لازم باشد که این نرخ از سطح نامبرده فراتر رود، بانک مرکزی این کار را انجام خواهد داد. از طرف دیگر، اگر شاخص فوق نتواند به هدف ۲ درصدی برسد، میتوان انتظار داشت که سیاست پولی انبساطی اتخاذ شود.

رابطه تورم و بازار فارکس و سهام
افزایش قیمتها عامل اصلی به حرکت آوردن بازار سهام است. روشن است که وقتی نرخ رشد تورم منفی باشد، اولین تأثیر منفی آن را در بازارهای سهام مشاهده میکنیم. Deflation باعث افزایش ارزش پول میشود. در نتیجه، قیمت سهام هم به خاطر رشد ارزش پول کاهش مییابد.
در بازار فارکس، بانکهای مرکزی عامل اصلی تغییرات نرخ تورم هستند. برای مثال، اگر نرخ رشد منفی تورم ناشی از کاهش تقاضا یا سودآوری پایین شرکتها باشد، دولتها و به ویژه، بانکهای مرکزی وادار خواهند شد تا با تضعیف عمدی ارزش پول، تورم مصنوعی را به وجود آورند و به شکلی از فعالیتهای اقتصادی حمایت کنند.
بانکهای مرکزی معمولاً برای مقابله با پیامدهای زیانبار رشد منفی تورم، به افزایش حجم نقدینگی روی میآورند.
آنها با افزایش عرضه پول، کاهش نرخ بهره و کاهش مالیاتها از فعالیتهای اقتصادی حمایت و پشتیبانی میکنند. این گونه سیاستهای پولی که به عنوان سیاستهای انبساطی شناخته میشوند، معمولاً پس از سقوط بازارهای مالی و رشد منفی اقتصادی اجرا میشوند. به همین خاطر است که نرخ رشد تورم برای سرمایهگذاران و معامله گران بازار فارکس و سهام از اهمیت زیادی برخوردار است چون این شاخص نشاندهنده سیاستهای آتی پولی و مالی دولتها است.

در ادامه، به چند شاخص مهم اشاره میکنیم که برای اندازهگیری شدت تورم استفاده میشوند:
شاخصهای نشاندهنده تورم
شاخصهای فراوانی برای ارزیابی تورم در بخشهای مختلف اقتصاد وجود دارد که به صورت خلاصه، به چند مورد از آنها اشاره میکنیم:

شاخص بهای مصرف کننده یا CPI (Consumer Prices Index)
این شاخص مهمترین شاخص تورمی است که بانکهای مرکزی نیز از آن برای محاسبه تورم استفاده میکنند. شاخص قیمت مصرف کننده تورم را در سطح خانوارها مورد ارزیابی قرار میدهد. این شاخص بخشهایی شامل مسکن، مواد غذایی، سوخت، حمل و نقل، کالاها و خدمات متفرقه و اثاثیه را تحت پوشش قرار میدهد. در واقع، این شاخص تغییرات قیمت در سبدی از کالاهای نامبرده را به طور ماهیانه و سالیانه مورد ارزیابی قرار میدهد.
لازم به یادآوری است که اهمیت این شاخص نسبت به دیگر شاخصهای تورمی به دلیل آن است که خانوادهها بیشتر از 50 درصد از تولید ناخالص داخلی را در هر اقتصادی تشکیل میدهند.

شاخص بهای تولیدکننده یا PPI (Producer Price Index)
شاخص بهای تولیدکننده تغییرات قیمت را در دومین کارگزار اقتصادی، یعنی بنگاههای اقتصادی، مورد ارزیابی قرار میدهد. این شاخص به عنوان بهای عمدهفروشی نیز شناخته میشود و در حقیقت، تغییرات قیمت را در سطح تولیدکننده یا عمدهفروشی ارزیابی میکند.
در مقایسه با شاخص قیمت مصرفکننده، این شاخص از اهمیت کمتری برخوردار است.

شاخص قیمت خرده فروشی یا RPI (Retail Price Index)
شاخص قیمت خردهفروشی به صورت خاص برای سنجش میزان فروش در سطح جزیی و خرد بنگاهها و موسسات اقتصادی انگلستان مورد استفاده قرار میگیرد و با کمک آن، تورم موجود در کالاها و خدمات اقتصادی این کشور ارزیابی میشود.

شاخص هماهنگ قیمت مصرف کننده یا HICP (Harmonized Index of Consumer Prices)
شاخص هماهنگ قیمت مصرف کننده تورم در منطقه یورو را مورد بررسی قرار میدهد. تفاوت آن با شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) در سبد مورد سنجش آن است. لازم به ذکر است که نرخ هدف تورم مورد نظر بانک مرکزی اروپا 2 درصد است. مقامات این بانک تلاش میکنند تا با بالا نگه داشتن نرخ بهره، تورم را تا سطح 2 درصد کاهش دهند.

شاخص تعدیل کننده تولید ناخالص داخلی (GDP Deflator)
گزارش مربوط به تولید ناخالص داخلی (GDP) به سه صورت منتشر میشود:
- نوع اول آن تولید ناخالص اسمی است که تغییرات قیمت و تولیدات را با هم نشان میدهد.
- نوع دوم آن تولید ناخالص داخلی است که قیمتها را ثابت در نظر میگیرد (بر حسب سال پایه و تنها تغییرات در تولیدات را محاسبه میکند).
- نوع سوم تعدیلکننده تولید ناخالص داخلی است.
شاخص تعدیل کننده تولید ناخالص داخلی که تنها تغییرات قیمت را مورد ارزیابی قرار میدهد، از تقسیم تولید ناخالص داخلی اسمی به تولید ناخالص داخلی واقعی به دست میآید.

شاخص اداره پژوهش کالا یا CRB (Commodity Research Bureau Index)
شاخص اداره پژوهش کالا توسط آژانس خبری رویترز منتشر میشود و لازم به ذکر است که خود این شاخص در بازار بورس شیکاگو قابل داد و ستد است. به همین دلیل، از این شاخص میتوان برای بررسی اقتصادهای کالایی به خوبی استفاده کرد. این شاخص شامل مولفههای زیر میشود:
طلا، نقره، پلاتین، نفت خام، نفت کوره، بنزین بدون سرب، چوبهای بریده شده و الوار، مس، پنبه، گوشت گاو، شکر، کاکائو، قهوه، و غیره.

شاخص قیمت واردات و صادرات
این دو شاخص تورم را در بخش خارجی اقتصاد مورد ارزیابی قرار میدهند. با این حال، به خاطر سهم پایین بخش خارجی در تولید ناخالص داخلی چندان مورد توجه فعالان بازار قرار نمیگیرند.
