نرخ تورم (Inflation) یکی از مهم‌ترین عوامل اقتصادی است که بر ارزش پول ملی و در نتیجه بر جریان‌های مالی در بازار فارکس تأثیر می‌گذارد. این نرخ به عنوان شاخصی از سطح تغییر قیمت‌ها در یک دوره زمانی مشخص، می‌تواند تصویری از وضعیت اقتصادی یک کشور ارائه دهد. افزایش نرخ تورم به معنای کاهش قدرت خرید پول ملی است و این موضوع می‌تواند سیگنال‌هایی به سرمایه گذاران و معامله گران فارکس ارسال کند تا درمورد خرید یا فروش ارزهای مربوط به آن اقتصادها تصمیم‌گیری کنند.

درک اینکه چگونه تورم بر نرخ‌ ارزها تأثیر می‌گذارد، مستلزم شناخت ارتباط بین سیاست‌های پولی اتخاذ شده توسط بانک‌های مرکزی و پیامدهای آن بر اقتصاد است. بانک‌های مرکزی با استفاده از ابزارهایی نظیر تعیین نرخ بهره، سعی در کنترل inflation دارند. هرگونه تغییر در نرخ بهره می‌تواند مستقیماً بر ارزش پول ملی تأثیر بگذارد و به همین دلیل است که معامله گران فارکس باید به شدت نسبت به گزارش‌های اقتصادی و تصمیمات بانک‌های مرکزی حساس باشند. در این مقاله ما به بررسی مفهوم نرخ تورم، رابطه آن با دیگر شاخص‌ها و شاخص‌های نشان دهنده آن خواهیم پرداخت.

بیشتر بخوانید: برای دسترسی به آخرین اخبار و تحلیل‌های بازارهای مالی به صفحه فارکس فکتوری فارسی مراجعه کنید.

تورم چیست و چگونه ارزیابی و مدیریت می‌شود؟

تورم (Inflation) به عنوان شاخصی اقتصادی در نظر گرفته می‌شود که نشان‌دهنده سرعت رشد قیمت کالاها و خدمات در دوره زمانی خاصی است. در واقع، منظور از آن رشد کلی قیمت‌هاست و معمولاً رشد آن باعث کاهش قدرت خرید ارز می‌شود. اگر بخواهیم تعریف دقیق‌تری ارائه دهیم، تورم افزایش همه جانبه، پایدار و گسترده در میانگین موزون قیمت‌ها در اقتصاد است. به عبارت دیگر، این نرخ افزایش بی‌رویه و مداوم در سطح عمومی قیمت‌هاست.

در واقع، تورم قدرت خرید هر واحد ارز را کاهش می‌دهد و به تدریج، به افزایش قیمت کالاها و خدمات منجر می‌شود. در اصل، مفهومی اقتصادی است که نشان می‌دهد ما باید برای پر کردن مخزن بنزین، خرید پیتزا یا کوتاه کردن مو هزینه بیشتری بپردازیم. به بیان دیگر، هزینه‌های زندگی را افزایش می‌دهد. هنگامی‌که ارزش دلار امروز را با گذشته مقایسه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که این نرخ در ایالات متحده باعث شده تا ارزش دلار کاهش یابد. بنابراین، به خاطر کاهش ارزش آن، با این پول کمتر می‌توانیم خرید کنیم. به این ترتیب، استاندارد زندگی به مرور زمان کاهش می‌یابد.

شاخص نرخ تورم چیست ؟

شاخص نرخ تورم چیست ؟

شاخص نرخ تورم درصد افزایش یا کاهش قیمت‌ها در دوره‌ای مشخص، مثلا یک ماه یا یک سال را نشان می‌دهد. این درصد به ما نشان می‌دهد که قیمت‌ها در دوره مورد نظر چقدر سریع افزایش یافته‌اند. برای مثال، در صورتی‌که نرخ تورم برای هر کیلو گندم ۲ درصد در سال باشد، قیمت هر کیلو گندم در سال آینده ۲ درصد بیشتر خواهد بود. به این معنا که اگر قیمت یک کیلو گندم 2 دلار باشد، قیمت آن در سال آینده، 2.04 خواهد بود.

این نرخ مؤلفه مهمی از شاخص بحران اقتصادی است که به تعیین سلامت مالی هر شهروند کمک می‌کند. یکی دیگر از مؤلفه‌های این شاخص نرخ بیکاری است. زمانی‌که شاخص بحران بیشتر از 10 درصد باشد، نشان‌دهنده این است که مردم یا از رکود، یا از تاخت و تاز تورم و یا از هر دو رنج می‌برند. در صورتی‌که این نرخ در یک ماه، بیش از ۵۰ درصد باشد، آن را اَبَر تورم می‌نامند. همچنین، اگر هم‌زمان با رکود اقتصادی روی دهد، به آن رکود تورمی (Stagflation) گفته می‌شود.

شاخص نرخ تورم و شاخص بهای مصرف کننده

اداره آمار کار ایالات متحده (BLS) از شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) برای ارزیابی تورم استفاده می‌کند. اطلاعات این شاخص از طریق نظرسنجی از ۲۳,۰۰۰ کسب و کار به دست می‌آید و هر ماه قیمت ۸۰,۰۰۰ کالای مصرفی را بیان می‌کند. در واقع، شاخص قیمت مصرف کننده نرخ عمومی تورم را به ما نشان می‌دهد. نمودار زیر تغییرات شاخص قیمت مصرف کننده در یک سال گذشته در بین سال‌های 2018 و 2021 را نشان می‌دهد.

در اکتبر ۲۰۲۱، نرخ تورم ایالات متحده به ۶.۲ درصد افزایش یافت. این نرخ بالاترین تورمی بود که مردم ایالات متحده از سال ۱۹۹۰ تاکنون تجربه نکرده بودند. در این ماه، قیمت همه نوع کالا و خدمات، از مواد غذایی، اجاره، سوخت و مراقبت‌های بهداشتی و درمانی گرفته تا هزینه اتومبیل و غذای آماده افزایش یافت که باعث نگرانی بسیاری از کارشناسان درمورد وضعیت اقتصادی شد.

شاخص نرخ تورم هزینه‌های مصرف شخصی (PCE) افراد را نیز ارزیابی می‌کند. این هزینه‌ها شامل کالاها و خدمات تجاری بیشتری نسبت به شاخص قیمت مصرف کننده است. برای مثال، این هزینه‌ها شامل خدمات مراقبت‌های بهداشتی است که توسط بیمه سلامت پرداخت می‌شود. در این مورد، شاخص قیمت مصرف کننده تنها شامل صورت حساب‌های پزشکی است که به طور مستقیم توسط مصرف کنندگان پرداخت می‌شود.

رابطه بین تورم و رشد اقتصادی

زمانی‌که اقتصاد کشوری با افزایش سرمایه گذاری مواجه می‌شود، در واقع تقاضا در آن اقتصاد افزایش یافته و شاهد رشد تولیدات آن کشور خواهیم بود. این مسئله باعث می‌شود که به دلیل افزایش تقاضا در اقتصاد، قیمت مواد خام و اولیه افزایش یابد و در نتیجه، تورم نیز بالاتر رود.

از سوی دیگر، زمانی‌که اقتصاد با کاهش سرمایه گذاری مواجه می‌شود، تولیدات کاهش یافته و تقاضا نیز در اقتصاد کاهش می‌یابد و در نتیجه، قیمت مواد خام و اولیه نیز کاهش می‌یابد که این مسئله باعث کاهش این نرخ می‌شود. بنابراین، در کشورهای صنعتی، تورم و رشد اقتصادی به طور معمول رابطه‌ای مستقیم با یکدیگر دارند.

رابطه بین تورم و نرخ بهره

رابطه بین تورم و نرخ بهره (Interest Rate)

از سال 1960 که میلتون فریدمن (Milton Friedman) و پیروانش تاثیر پول در اقتصاد را به اثبات رساندند و مشخص شده که افزایش نرخ بهره یکی از بهترین روش‌های موجود برای کنترل تورم است. بنابراین، تورم و نرخ بهره نیز رابطه‌ای مستقیم با یکدیگر دارند.

تورم به افزایش عمومی و مداوم سطح قیمت‌ها در یک اقتصاد در طول زمان اشاره دارد. این پدیده می‌تواند ارزش پول را کاهش دهد، زیرا با هر واحد پول کمتر می‌توان خرید کرد. نرخ بهره، که اغلب توسط بانک مرکزی یک کشور تعیین می‌شود، هزینه استفاده از پول را نشان می‌دهد. وقتی تورم بالا می‌رود، بانک‌های مرکزی ممکن است نرخ بهره را افزایش دهند تا از سرمایه گذاری و مصرف بیش از حد جلوگیری کنند و inflation را کنترل کنند.

افزایش نرخ بهره می‌تواند باعث کاهش تورم شود، زیرا این امر میل به خرج کردن و وام گرفتن را کمتر می‌کند، که به نوبه خود تقاضا برای کالاها و خدمات را کاهش می‌دهد و فشار تورمی را کم می‌کند. برعکس، اگر نرخ تورم پایین باشد و یا اقتصاد نیاز به تحریک داشته باشد، بانک مرکزی ممکن است تصمیم بگیرد نرخ بهره را کاهش دهد تا وام گرفتن و سرمایه گذاری را تشویق کند، که این موضوع می‌تواند به رشد اقتصادی کمک کند.

بنابراین، تورم و نرخ بهره در یک رابطه متقابل قرار دارند و تنظیم دقیق این دو عامل می‌تواند به حفظ ثبات اقتصادی کمک کند. مدیریت این تعادل نیازمند بررسی‌های دقیق از شرایط اقتصادی و اتخاذ تصمیمات سیاستی مطلوب است.

رابطه بین تورم ، نرخ بهره و رشد اقتصادی

این سه عامل مهم‌ترین عوامل در تعیین نرخ مبادله ارز محسوب می‌شوند و شاخص‌های اقتصادی نیز به تعیین روند آتی این سه عامل کمک می‌کنند. نقش اصلی بانک‌های مرکزی تثبیت قیمت‌ها و کمک به رشد اقتصادی مورد نظر است. این بانک‌ها با استفاده از ابزارهایی مانند نرخ بهره تلاش می‌کنند تا رشد اقتصادی مورد نظر را تامین کنند و این نرخ را کنترل نمایند. در هر دوره از زمان، برای هر بانک مرکزی یکی از این دو مورد نرخ تورم و یا رشد اقتصادی در اولویت قرار دارد و در برخی مواقع نیز، بانک مرکزی به هر دوی این موارد توجه خاص دارد:

  • هنگامی که کشور با افزایش حجم سرمایه‌ ورودی و رشد تولیدات روبرو می‌شود، این رشد معمولا با تورم ناشی از افزایش میزان تقاضا در اقتصاد یا ناشی از کارکرد اقتصادی همراه است. این شکل از Inflation برای اقتصاد خوب است و نشان‌دهنده رشد اقتصادی است. در این شرایط، بانک مرکزی برای حفظ ارزش پول و کنترل این نرخ وارد عمل شده و نرخ بهره را بالا می‌برد.
  • از سوی دیگر، زمانی‌که رشد اقتصادی با کاهش روبرو می‌شود، این نرخ نیز به تدریج کاهش می‌یابد و در نتیجه، بانک مرکزی برای حمایت از رشد اقتصادی، نرخ های بهره خود را کاهش می‌دهد و این جریان همواره ادامه دارد.

رشد منفی تورم چیست ؟

رشد منفی تورم چیست ؟

رشد منفی تورم (Deflation) یک مفهوم اقتصادی دیگر است. در این رشد منفی، قیمت‌ها به ‌جای این‌که افزایش یابند، کاهش می‌یابند. در واقع، اگر نرخ رشد قیمت‌ها زیر صفر درصد باشد، به آن تورم منفی گفته می‌شود. این رشد منفی همیشه به کاهش قیمت کالاها و خدمات منجر می‌شود و در عین حال باعث تقویت ارزش ارز مربوطه نیز می‌گردد. 

به عبارت دیگر، کشوری که دارای تورم منفی است، ارزش پول آن کشور هم بیشتر از سایر ارزها خواهد بود. این رشد منفی ممکن است به دلیل نحوه مدیریت نقدینگی و پول آن کشور، یا رشد چشمگیر بهره‌ور و یا سیاست‌های پولی بانک مرکزی برای تقویت ارزش پول ملی باشد. علاوه بر این، پس از مدتی که حجم نقدینگی در بازار به طور مصنوعی افزایش می‌یابد، رشد منفی تورم نیز مشاهده می‌شود. افزون بر این، پیشرفت‌های حاصل شده در فناوری نیز موجب می‌شوند تا بهره‌وری افزایش و هزینه‌ها کاهش یابند و در نتیجه، رشد قیمت‌ها منفی شود.

با این حال، لازم است توجه داشته باشیم، Deflation به نفع مصرف کننده، اما به زیان بازارهای مالی است. زمانی‌که نرخ رشد تورم منفی است، وام گیرنده باید پول بیشتری را در آینده بازپرداخت کند. به این ترتیب، احتمالاً بسیاری از افراد برای سرمایه گذاری به فکر وام گرفتن نباشند، چون برای آنها صرفه اقتصادی نخواهد داشت. اما شرکت‌هایی که دارای سرمایه بیشتر و بدهی کمتری هستند، عملکرد بهتری در شرایط رشد منفی تورم دارند و در نتیجه، در وضعیت خوبی قرار می‌گیرند چون قدرت خرید آن‌ها هر روز افزایش می‌یابد.

رابطه تورم و بازار فارکس چیست ؟

به دلیل تورم ، ارزش ارز ملی هر کشوری به مرور زمان کاهش می‌یابد. به این ترتیب، نرخ برابری پول ملی در مقابل ارزهای خارجی دیگر نیز تغییر می‌کند و ارزش پول‌های خارجی بیشتر می‌شود. نرخ تبدیل ارز در بازار فارکس بر اساس سیاست‌های پولی بانک‌های مرکزی تعیین می‌شود. در صورتی‌که سرمایه گذاران انتظار داشته باشند سیاست پولی انقباضی شود، برای خرید ارزی خاص اقدام می‌کنند. در حالیکه سیاست پولی انبساطی باعث می‌شود برای فروش آن ارز اقدام کنند.

روشن است که افزایش این نرخ به کاهش قدرت خرید آن ارز منجر می‌شود و شاخص آن را پایین‌تر می‌آورد اما در عمل همه چیز متفاوت است. به صورت کلی، افزایش شاخص قیمت مصرف کننده در آمریکا به خرید گسترده دلار آمریکا و بالعکس، کاهش شاخص قیمت مصرف کننده به فروش گسترده دلار آمریکا منجر می‌شود. اما چرا؟ دلیل اصلی این مسئله این است که سرمایه گذاران انتظار دارند بانک مرکزی آمریکا با هدف معلق کردن رشد نرخ تورم، سیاست پولی خود را انقباضی کند.

لازم به ذکر است، کار اصلی تمام بانک‌های مرکزی کنترل نرخ تورم است. این فرایند در اصطلاح هدف گیری (Targeting) نامیده می‌شود. عقیده بر این است : نرخ ۲ درصد مناسب‌ترین سطح برای دستیابی به این نرخ به آن محسوب می‌شود. اگر به دلیلی لازم باشد این نرخ از سطح نامبرده فراتر رود، بانک مرکزی این کار را انجام خواهد داد. از طرف دیگر، اگر شاخص فوق نتواند به هدف ۲ درصدی برسد، می‌توان انتظار داشت سیاست پولی انبساطی اتخاذ شود.

رابطه تورم و بازار فارکس و سهام

افزایش قیمت‌ها عامل اصلی به حرکت آوردن بازار سهام است. روشن است که وقتی نرخ رشد تورم منفی باشد، اولین تأثیر منفی آن را در بازارهای سهام مشاهده می‌کنیم. Deflation باعث افزایش ارزش پول می‌شود. در نتیجه، قیمت سهام به خاطر رشد ارزش پول کاهش می‌یابد. در بازار فارکس، بانک‌های مرکزی عامل اصلی تغییرات نرخ تورم هستند. برای مثال، اگر نرخ رشد منفی تورم ناشی از کاهش تقاضا یا سودآوری پایین شرکت‌ها باشد، دولت‌ها و به ویژه، بانک‌های مرکزی وادار خواهند شد تا با تضعیف عمدی ارزش پول، تورم مصنوعی را به وجود آورند و به شکلی از فعالیت‌های اقتصادی حمایت کنند.

بانک‌های مرکزی معمولاً برای مقابله با پیامدهای زیان‌بار رشد منفی تورم، به افزایش حجم نقدینگی روی می‌آورند. آن‌ها با افزایش عرضه پول، کاهش نرخ بهره و کاهش مالیات‌ها از فعالیت‌های اقتصادی حمایت و پشتیبانی می‌کنند. اینگونه سیاست‌های پولی که به عنوان سیاست‌های انبساطی شناخته می‌شوند، معمولاً پس از سقوط بازارهای مالی و رشد منفی اقتصادی اجرا می‌گردند. به همین خاطر نرخ رشد تورم برای سرمایه گذاران و معامله گران بازار فارکس و سهام از اهمیت زیادی برخوردار بوده، زیرا نشان‌دهنده سیاست‌های آتی پولی و مالی دولت‌ها است. در ادامه، به چند شاخص مهم اشاره می‌کنیم که برای اندازه گیری شدت تورم استفاده می‌شوند:

شاخص های نشان دهنده تورم

شاخص های نشان دهنده تورم

شاخص‌های نشان دهنده تورم معیارهایی هستند که میزان افزایش سطح عمومی قیمت‌ها و کاهش قدرت خرید پول در یک اقتصاد را اندازه‌گیری می‌کنند. شاخص‌های گوناگونی برای ارزیابی این نرخ در بخش‌های مختلف وجود دارند که می‌توانند وضعیت اقتصادی یک کشور را نشان دهند. به صورت خلاصه، به چند مورد از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

1. شاخص بهای مصرف کننده (CPI)

شاخص بهای مصرف کننده یا Consumer Prices Index مهمترین شاخص تورمی است که بانک‌های مرکزی نیز از آن برای محاسبه این نرخ استفاده می‌کنند. شاخص قیمت مصرف کننده، نرخ تورم را در سطح خانوارها مورد ارزیابی قرار می‌دهد. این شاخص بخش‌هایی شامل مسکن، مواد غذایی، سوخت، حمل و نقل، کالاها و خدمات متفرقه و اثاثیه را تحت پوشش قرار می‌دهد. در واقع، تغییرات قیمت در سبدی از کالاهای نامبرده را به طور ماهیانه و سالیانه مورد ارزیابی قرار می‌دهد. اهمیت CPI نسبت به دیگر شاخص‌ها به آن دلیل است که خانواده‌ها بیشتر از 50 درصد از تولید ناخالص داخلی را در هر اقتصادی تشکیل می‌دهند.

شاخص بهای مصرف کننده می‌تواند به‌عنوان یک ابزار برای سیاست گذاری‌های اقتصادی دولت‌ها و بانک‌های مرکزی برای کنترل تورم و همچنین برای تنظیم دستمزدها، مزایا و حقوق بازنشستگی به کار رود. CPI معمولاً بر اساس سال پایه‌ای که در آن شاخص 100 تعیین شده است، محاسبه و گزارش می‌گردد. افزایش آن نشان‌دهنده افزایش قیمت‌ها و تورم و کاهش آن نشان‌دهنده کاهش قیمت‌ها و نرخ تورم است.

2. شاخص بهای تولید کننده (PPI)

شاخص بهای تولیدکننده (Producer Price Index) تغییرات قیمت را در دومین کارگزار اقتصادی، یعنی بنگاه‌های اقتصادی، مورد ارزیابی قرار می‌دهد. همچنین به عنوان بهای عمده‌فروشی نیز شناخته می‌شود و در حقیقت، تغییرات قیمت را در سطح تولیدکننده یا عمده‌فروشی ارزیابی می‌کند. در مقایسه با شاخص قیمت مصرف کننده، PPI از اهمیت کمتری برخوردار است.

شاخص بهای تولیدکننده معمولاً شامل قیمت‌های کالاهای اولیه مانند مواد خام، واسطه‌ای و تمام شده است. برای محاسبه PPI، یک سبد ثابت از کالاها و خدمات تعریف شده و سپس تغییرات قیمت آن‌ها در طول زمان رصد می‌شود. همچنین می‌تواند به تجزیه و تحلیل وضعیت اقتصادی کمک کند و به دولت‌ها، سرمایه گذاران و تجار امکان می‌دهد تا با اطلاعات بیشتری تصمیم‌گیری کنند. تغییرات در PPI می‌تواند بر سیاست‌های پولی تأثیر گذار باشد، زیرا نشان‌دهنده تغییرات هزینه تولید است که می‌تواند به تغییرات قیمت برای مصرف کننده منجر شود.

شاخص قیمت خرده فروشی

3. شاخص قیمت خرده فروشی (RPI)

شاخص قیمت خرده فروشی (Retail Price Index) یکی از معیارهای مهم برای اندازه گیری تغییرات قیمت کالاها و خدماتی است که توسط خانوارهای معمولی خریداری می‌شوند. درواقع، به منظور داشتن نمای کلی از سطح تورم یا کاهش قدرت خرید در جامعه طراحی شده است. RPI با جمع‌آوری داده‌های قیمتی از طیف گسترده‌ای از کالاها و خدمات، شامل غذا، پوشاک، مسکن، سوخت، حمل و نقل و دیگر کالاهای ضروری و غیرضروری، محاسبه می‌شود.

معمولاً داده‌های آن به صورت ماهانه جمع‌آوری و گزارش می‌شوند و می‌توانند به تصمیم گیرندگان سیاسی، تجار و مصرف کنندگان کمک کنند تا تصویری از وضعیت اقتصادی و تغییرات قیمتی موجود در بازار را داشته باشند. از این شاخص همچنین برای تنظیم حقوق بازنشستگی، مزایای اجتماعی و دیگر عناصر مرتبط با هزینه‌های زندگی استفاده می‌شود. RPI یکی از قدیمی ترین شاخص‌هاست که از آن برای محافظت از افراد در برابر افزایش هزینه‌های زندگی و تورم استفاده می‌شود. همچنین می‌تواند از منظرهای مختلفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و برای پیش بینی‌های اقتصادی آینده نیز مفید است.

4. شاخص هماهنگ قیمت مصرف کننده (HICP)

شاخص هماهنگ قیمت مصرف کننده (Harmonized Index of Consumer Prices) یک شاخص استاندارد برای اندازه‌گیری تورم و تغییرات قیمت در یک منطقه یا کشور است. درواقع، به منظور فراهم آوردن یک پایه مشترک برای مقایسه این نرخ بین کشورهای مختلف اتحادیه اروپا تدوین شده است. HICP تغییرات قیمت‌ها را در یک سبد کالا و خدمات استاندارد که توسط خانوارها خریداری می‌شود، پیگیری می‌کند. این شاخص شامل گستره وسیعی از کالاها و خدمات از جمله غذا، پوشاک، مسکن، وسایل نقلیه و خدمات تفریحی و فرهنگی است.

HICP برای سیاست‌گذاران مالی و اقتصادی اهمیت زیادی دارد، زیرا امکان مقایسه و تحلیل تورم در سطح بین‌المللی را فراهم می‌سازد و به آن‌ها کمک می‌کند تا تصمیمات آگاهانه‌ای بگیرند. به علاوه، پایه‌ای برای تنظیم میزان بهره توسط بانک مرکزی اروپا و دیگر نهادهای مالی است.

شاخص هماهنگ قیمت مصرف کننده بر اساس یک فرمول و روش‌های استانداردی که در سراسر اتحادیه اروپا اعمال می‌شود، محاسبه می‌گردد تا اطمینان حاصل شود داده‌ها قابل مقایسه و معتبر هستند. این امر به ویژه برای کشورهایی که به پول یورو متعهد هستند اهمیت دارد، زیرا این نرخ می‌تواند بر ارزش پول مشترک تأثیر بگذارد.

شاخص تعدیل کننده تولید ناخالص داخلی

5. شاخص تعدیل کننده تولید ناخالص داخلی (GDP Deflator)

شاخص تعدیل کننده تولید ناخالص داخلی (GDP دفلاتور) معیاری برای اندازه‌گیری تغییرات سطح قیمت‌ها برای کلیه کالاها و خدمات تولید شده در یک کشور بوده و بیانگر نرخ تورم طی یک دوره معین است. دفلاتور GDP با تقسیم نرخ تولید ناخالص داخلی جاری بر نرخ تولید ناخالص داخلی ثابت (با قیمت‌های پایه) و ضرب آن در 100 به دست می‌آید.

علاوه بر این، به ما اجازه می‌دهد تا رشد واقعی اقتصادی را از رشد ناشی از تغییرات قیمت متمایز کنیم. به عبارت دیگر، دفلاتور GDP تغییرات در سطح عمومی قیمت‌ها را در نظر می‌گیرد و به ما کمک می‌کند تا متوجه شویم آیا تغییر در ارزش کلی تولید ناخالص داخلی به خاطر تغییر در مقادیر تولید است یا به دلیل تغییر در قیمت‌هاست. این شاخص یک ابزار مهم برای سیاست‌گذاران اقتصادی و تحلیلگران است تا بتوانند تصمیمات آگاهانه‌ای در مورد سیاست‌های پولی و مالی بگیرند. گزارش مربوط به تولید ناخالص داخلی (GDP) به سه صورت منتشر می‌شود:

  • نوع اول آن تولید ناخالص اسمی است که تغییرات قیمت و تولیدات را با هم نشان می‌دهد.
  • نوع دوم آن تولید ناخالص داخلی است که قیمت‌ها را ثابت در نظر می‌گیرد (بر حسب سال پایه و تنها تغییرات در تولیدات را محاسبه می‌کند).
  • نوع سوم تعدیل کننده تولید ناخالص داخلی است.

6. شاخص اداره پژوهش کالا (CRB)

شاخص اداره پژوهش کالا (Commodity Research Bureau Index) یک شاخص قیمتی است که وضعیت کلی قیمت‌ها در بازارهای جهانی کالا را نشان می‌دهد. این شاخص برای نخستین بار در سال ۱۹۵۷ معرفی شد و شامل ۱۹ کالای اساسی می‌شود که در بازارهای مختلف معامله می‌گردند. کالاهای موجود در آن شامل انواع محصولات کشاورزی، انرژی، فلزات و سایر کالاهای با اهمیت است. هر کدام از این کالاها وزن مشخصی در محاسبه شاخص دارند که بر اساس اهمیت نسبی آن‌ها در تجارت جهانی تعیین می‌شود.

CRB اغلب برای ارزیابی روند تورم در اقتصاد جهانی استفاده می‌شود، زیرا افزایش قیمت‌ها در این کالاها می‌تواند نشان‌دهنده افزایش هزینه‌های تولید و مصرف باشد. سرمایه گذاران و مدیران صندوق‌ها از این شاخص برای تصمیم‌گیری درمورد سرمایه گذاری‌های خود استفاده می‌کنند و می‌تواند به عنوان مبنایی برای پیش بینی روند قیمت‌ها در بازارهای مالی به کار رود.

با توجه به اینکه CRB شامل طیف وسیعی از کالاهاست، تغییرات آن می‌تواند بینش‌هایی در مورد عرضه و تقاضا در اقتصاد جهانی ارائه دهد. به عنوان مثال، اگر قیمت‌های کالاها به طور کلی در حال افزایش باشند، این می‌تواند نشانه‌ای از رشد اقتصادی یا افزایش تورم باشد. در مقابل، کاهش قیمت‌ها ممکن است نشان‌دهنده کاهش تقاضا و احتمال رکود اقتصادی باشد.

شاخص قیمت واردات و صادرات

7. شاخص قیمت واردات و صادرات

شاخص قیمت واردات و صادرات دو شاخص جداگانه اما مرتبط هستند که برای اندازه‌گیری تغییر در قیمت کالاهای وارداتی و صادراتی یک کشور به کار می‌روند. شاخص قیمت واردات، قیمت کالاهایی را که از دیگر کشورها خریداری می‌شود را نشان می‌دهد و در مقابل، شاخص قیمت صادرات، قیمت کالاهایی را که به دیگر کشورها فروخته می‌شود را مورد سنجش قرار می‌دهد. این شاخص‌ها به تجار، سیاست‌گذاران و اقتصاددانان کمک می‌کنند تا درک بهتری از روند بازارهای جهانی و تأثیر آن بر اقتصاد داخلی داشته باشند.

به عنوان مثال، افزایش شاخص قیمت واردات می‌تواند نشان‌دهنده افزایش هزینه‌های تولید و فشار تورمی باشد، در حالیکه افزایش در شاخص قیمت صادرات می‌تواند نشان‌دهنده تقویت تقاضا برای کالاهای داخلی و بهبود تراز تجاری باشد. آن‌ها معمولا به صورت ماهانه یا فصلی توسط آژانس‌های دولتی مانند مرکز آمار یا وزارت اقتصاد منتشر می‌شوند و می‌توانند برای تنظیم سیاست‌های پولی و مالی استفاده شوند.

سخن پایانی

«تورم چیست ؟» نرخ تورم به عنوان یکی از مهم‌ترین شاخص‌های اقتصادی، نقش بسزایی در تعیین ارزش ارزها و سیاست‌های پولی کشورها دارد. تغییرات در این نرخ می‌تواند به تغییرات قابل توجهی در نرخ ارز منجر شود و به همین دلیل، سرمایه‌گذاران و تحلیلگران فارکس باید به طور مداوم این شاخص را زیر نظر داشته باشند.

همچنین، درک اینکه چگونه بانک‌های مرکزی به تغییرات این نرخ واکنش نشان می‌دهند، برای پیش بینی حرکات آتی بازار فارکس حیاتی است. افزایش آن معمولاً به افزایش نرخ بهره منجر می‌شود که این خود می‌تواند جذابیت یک ارز را افزایش دهد. بالعکس، کاهش این نرخ ممکن است به کاهش نرخ بهره و کاهش ارزش ارز منتهی شود.

در نهایت، مهم است که به یاد داشته باشیم که بازار فارکس تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد و نرخ تورم تنها یکی از این عوامل است. تحلیل دقیق و جامع از شرایط اقتصادی کلان و تاثیر آن بر ارزش ارزها می‌تواند به سرمایه‌گذاران کمک کند تا تصمیمات بهتری در بازار فارکس اتخاذ کنند. همواره دقت، تحلیل مستمر و انعطاف‌پذیری در برابر تغییرات بازار، کلید موفقیت در این عرصه پیچیده و دائماً در حال تغییر است.”

سوالات متداول

تورم چیست و چه عواملی باعث ایجاد آن می‌شود؟

تورم افزایش سطح عمومی قیمت‌ها برای کالاها و خدمات در یک اقتصاد طی یک دوره زمانی است. وقتی inflation رخ می‌دهد، قدرت خرید هر واحد پولی کاهش می‌یابد. همچنین می‌تواند به دلایل مختلفی رخ دهد، از جمله افزایش هزینه تولید کالاها، افزایش تقاضا برای کالاها و خدمات، یا چاپ بیش از حد پول توسط دولت.

چگونه تورم اندازه‌گیری می‌شود؟

این نرخ معمولاً با استفاده از شاخص قیمت مصرف‌کننده (CPI) یا شاخص قیمت تولید‌کننده (PPI) اندازه‌گیری می‌شود. این شاخص‌ها تغییرات قیمت در یک سبد مشخص از کالاها و خدمات را پیگیری می‌کنند.

تورم چگونه بر اقتصاد تأثیر می‌گذارد؟

این نرخ می‌تواند هم به شکل مثبت و هم منفی بر اقتصاد تأثیر بگذارد. تورم معتدل ممکن است نشان‌دهنده رشد اقتصادی باشد، در حالیکه تورم بالا می‌تواند به کاهش قدرت خرید و نااطمینانی اقتصادی منجر شود.