یکی از مهمترین مهارتهایی که لازم است هر معاملهگری برای ادامه حیات مالی خود بیاموزد، مدیریت سرمایه است. اگر تریدرها نتوانند که سرمایه خود را مدیریت کنند، قادر نخواهند بود تا در شرایط ناپایدار اقتصادی، ارزش دارایی خود را حفظ کرده و حتی ممکن است در تامین مخارج روزمره خود نیز با مشکل روبرو شوند. از طرف دیگر، آشنایی با روشهای مدیریت سرمایه با گذراندن دورههای آموزش فارکس، میتواند به کاهش ریسک، کسب سود و افزایش ثروت برای افراد منجر شود.
در واقع، وارد شدن به معامله بدون رعایت اصول مربوط به مدیریت سرمایه، مثل رانندگی با چشمان بسته است. همان طور که احتمال دارد با رانندگی با چشمان بسته دچار خطر شوید، بدون استفاده از برنامه مشخص و استراتژی مدیریت سرمایه نیز ممکن است در بازارهای مالی، مانند بازار بورس، دچار زیان شویم.
در این مقاله، با مفهوم مدیریت سرمایه در بازارهای مالی و روشهای مختلف مدیریت سرمایه در بازار فارکس آشنا میشویم.
منظور از مدیریت سرمایه چیست؟
فعالیت در بازارهای مالی با ریسک بالایی همراه است. بسیاری از معاملهگرانی که با خوشبینی بیش از حد وارد دنیای سرمایهگذاری میشوند، معمولاً با زیانهای قابلتوجهی از آن خارج میشوند و گاهی بخش زیادی از سرمایه خود را از دست میدهند. تنها معاملهگرانی میتوانند در معاملات خود موفق شوند که از اصول مدیریت سرمایه در بازارهای مالی استفاده میکنند.
از بسیاری جهات، مدیریت سرمایه همسو با مدیریت ریسک است چون هر دوی آنها دو هدف اصلی را دنبال میکنند:
- حفظ سرمایه اولیه و ارزش دارایی.
- تلاش برای به دست آوردن سود بیشتر در بازارهای مالی.
حال که با این مفهوم آشنا شدیم، به بررسی روشهایی میپردازیم که به کمک آنها میتوانیم به دو هدف فوق دست یابیم.

اصول مدیریت سرمایه در بازارهای فارکس، بورس و ارز دیجیتال
پیروی از اصول مدیریت سرمایه در بازار فارکس و بازارهای مالی دیگر شرایط را برای سود کردن در بازارهای نزولی را هم فراهم میکند. البته همه چیز به استراتژی معاملاتی تریدرها بستگی دارد. در این قسمت، به برخی از اصول مدیریت سرمایه گذاری در بازارهای مختلف مالی اشاره میکنیم:
- مدیریت سرمایه فرایندی کاملاً شخصی است.
یکی از مهمترین نکاتی که باید در مورد رعایت اصول مدیریت سرمایه در ذهن داشته باشیم، این است که فرآیندی کاملا شخصی است. به بیان دیگر، ما نمیتوانیم عینا از اصولی که معاملهگر دیگری برای مدیریت سرمایه خود استفاده میکند، تقلید کنیم. عوامل مختلفی در انتخاب روشهای مدیریت سرمایه دخیل هستند. برخی از این عوامل عبارت هستند از:
- هدف سرمایهگذاری
- مدت زمان سرمایهگذاری
- سن و سال معاملهگر
- میزان ریسکپذیری معاملهگر
- میزان سرمایه معاملهگر

مطمئناً هر کس بر اساس سبک معاملاتی خود، میتواند عوامل دیگری را نیز به موارد فوق اضافه کند. نوع بازار مالی که در آن فعالیت میکنیم هم در انتخاب روش مدیریت سرمایه نقش دارد. روشن است که در بازاری با نوسانات بالا، مثل بازار ارزهای دیجیتال، نمیتوانیم از استراتژی مدیریت سرمایه مشابه با بازاری با نوسانات پایینتر، مثل بازار بورس، استفاده کنیم. در نتیجه، میتوانیم با قاطعیت بگوییم که مدیریت سرمایه فرایندی کاملا شخصی است.
- بدون تعیین حد سود و ضرر، نباید وارد هیچ معاملهای شویم.
حتی با تجربهترین معاملهگران بازارهای مالی هم در معاملات خود دچار زیان میشوند. بنابراین، برای جلوگیری از مواجهه با زیانهای قابلتوجه، پیش از ورود به معامله، باید پیشبینیهای لازم را انجام دهیم. به عنوان مثال، لیکویید شدن دارایی یکی از مشکلات جدی در معاملات فیوچرز است که بسیاری از تریدرها با آن مواجه شدهاند. مهمترین کاری که باید در این زمینه انجام داد، تعیین حد سود و حد ضرر است.
به عبارت دیگر، باید تعیین کنیم که پس از رسیدن به چه میزان سود یا ضرر، قصد داریم از معامله خارج شویم. یکی از مسائل مهم در مورد محاسبه حد سود و ضرر، توجه به نسبت ریسک به ریوارد است. یعنی باید مشخص کنیم در مقابل پذیرش میزان مشخصی از ریسک، چقدر احتمال سود کردن در معامله وجود دارد. هر چه نسبت ریسک به ریوارد عدد کمتری باشد، نشان میدهد که اصول مدیریت سرمایه بهتر اجرا شده است.
مسئله مهم دیگری که باید در نظر داشته باشیم، پایبندی به حد سود و ضرر است. برخی از معاملهگران متأسفانه به دلیل قرار گرفتن تحت تأثیر احساسات و هیجانات حاکم بر بازار، این موضوع ساده اما بسیار مهم را نادیده میگیرند.

- باید احساسات را کنار بگذاریم.
بدون شک، یکی از عوامل موفقیت یا شکست معاملهگران در بازارهای مالی، میزان توانایی آنها در کنترل احساسات خود است. بسیاری از تحلیلگران تکنیکال عقیده دارند که معاملهگر حرفهای باید خود را با روند بازار همراه کند. این عقیده کاملا درست است اما به معنی دست زدن به رفتارهای گلهای در بازار نیست. به عنوان مثال، اگر معاملهگران دیگر در حال فروش ارز یوروی خود هستند، به این معنی نیست که برای ما نیز بهترین زمان برای فروش یورو است. هر کس باید به اصول مدیریت سرمایه خود پایبند باشد.
یکی از توصیههای کاربردی در این زمینه، ثبت همزمان سفارش فروش دارایی با سفارش خرید است. به عبارت دیگر، بهتر است بعد از محاسبه حد سود و حد ضرر در زمان خرید، سفارشات مربوط به فروش با سود یا ضرر را نیز در پلتفرم معاملاتی ثبت کنیم. در این حالت، بدون در نظر گرفتن این که سایر معاملهگران چه رفتاری از خود بروز میدهند، زمانی که حد سود یا ضرر خود را فعال میکنیم، سفارش فروش به صورت خودکار فعال میشود.
- سبد سرمایهگذاری خود را متنوع سازیم.
به عقیده بسیاری از کارشناسان خبره، یکی از مهمترین اصول مدیریت سرمایه ایجاد تنوع در سبد سرمایهگذاری است. ما به هیچ وجه نمیتوانیم ریسک سرمایهگذاری در یک بازار را به صفر برسانیم اما میتوانیم با اتخاذ تدابیری، با سود کردن در معاملات دیگر، ضررهای احتمالی خود را جبران کنیم. بنابراین، توصیه میشود تا به جای سرمایهگذاری تنها روی یک دارایی، سبد متنوعی از داراییها را انتخاب کرده و سرمایه خود را با نسبتی مشخص به آنها اختصاص دهیم.

- مدیریت سرمایه مستلزم بازنگری دائمی است.
یکی از اشتباهات رایج در میان معاملهگران عدم بازنگری در روشهای مورد استفاده برای مدیریت سرمایه است. در بازارهای مالی، هر معاملهگر پس از چند ماه فعالیت، تجربههای مفیدی به دست میآورد. ما به عنوان معاملهگرانی حرفهای باید از تمام موفقیتها و شکستهای گذشته خود درسهایی را برای تثبیت موفقیتهای آتی بیاموزیم. به این ترتیب، باید هر چند ماه یک بار، اصول مدیریت ریسک خود را مورد بازنگری قرار دهیم.
ارکان مدیریت سرمایه
برای این که بتوانیم برای خود یک استراتژی عالی برای مدیریت سرمایه در معاملات بازار داشته باشیم، لازم است تا با ارکان این دانش به اندازه کافی آشنا شده و برای هر کدام از آنها برنامهریزی مشخصی داشته باشیم. به همین دلیل، در ادامه ارکان مدیریت سرمایه در معاملات بازار را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار میدهیم.
ریسک
یکی از مهمترین ارکان مدیریت سرمایه در بورس مسئله ریسک است. در واقع، اصلیترین دلیل به وجود آمدن و به کار بردن تکنیکهای مدیریت سرمایه در بازارهای مالی، استفاده از آنها برای کاهش ریسک معاملات است و به همین دلیل، ریسک به عنوان یکی از ارکان اصلی این سیستمها در نظر گرفته میشود.
البته مفهوم ریسک در بازارهای مالی مبحث بسیار گسترده است و مدیریت سرمایه و کنترل ریسک تنها بخشی از تکنیکهای مورد استفاده برای مدیریت ریسک در این بازارها در نظر گرفته میشوند. در بازارهای مالی، میتوان مدیریت ریسک را از جنبههای مختلفی مورد بررسی قرار داد که بخشی از این جنبهها به مدیریت سرمایه مربوط میشود.
در مورد ارتباط بین مدیریت سرمایه و مدیریت ریسک در این بازار باید گفت با وجودی که استفاده از تکنیکهای مربوط به مدیریت سرمایه برای کنترل ریسک در بازارهای مالی ضروری هستند و بیتوجهی به این تکنیکها عملاً امکان مدیریت ریسک در بازار را برای معاملهگران از بین میبرد، این تکنیکها برای کنترل کامل ریسک در بازارهای مالی کافی نیستند.

بازده
بازده یا سوددهی به عنوان دومین رکن از ارکان مدیریت سرمایه در بازار بورس ایران شناخته میشود. در واقع، یکی از مهمترین ارکان در مدیریت سرمایه در بازار مقدار بازده مورد انتظار از یک معامله است. در اینجا، این سوال مطرح میشود که چگونه پیش از به پایان رسیدن یک معامله، میتوان میزان بازدهی آن را تعیین کرد. برای تعیین میزان بازدهی، معاملهگر در همان نقطه ورود به یک معامله، حد سود معامله خود را با استفاده از تحلیل تکنیکال مشخص میکند.
با این حال، این احتمال وجود دارد که حد سود در نظر گرفته شده همان بازدهی نباشد که در نهایت محقق میشود اما برآورد دقیق حد سود به عنوان بازده در مدیریت سرمایه اهمیت بسیار زیادی خواهد داشت و حتماً باید با روشهای اصولی، مقدار دقیق حد سود برای معامله مورد نظر خود را تعیین کنیم. تعیین مقدار دقیق حد سود تأثیر چشمگیری بر حجم معاملات ما در بازار نیز خواهد داشت و میتواند تغییرات عمدهای در آن ایجاد کند. در برخی موارد، مقدار بازدهی یک معامله میتواند حتی روی ورود یا عدم ورود به آن توسط معاملهگر نیز تاثیر مستقیم داشته باشد.
حجم معاملات
حجم معاملات به عنوان سومین رکن از ارکان مدیریت سرمایه در بازار در نظر گرفته میشود. در واقع، یکی از مهمترین مواردی که در تکنیکهای مدیریت سرمایه به دنبال آن هستیم، بهینهسازی حجم معاملات برای کنترل هر چه بیشتر میزان ریسک است. هر چه حجم معاملات ما در بازار بیشتر شود و ما با پول بیشتری وارد یک معامله خرید یا فروش شویم، سرمایه ما در معرض ریسک بیشتری قرار میگیرد و در نتیجه، مدیریت سرمایه باید به دنبال بهینه سازی حجم معاملات ما باشد.
تعیین حجم معاملات و استفاده از روشهای مدیریت سرمایه برای کنترل دقیق حجم معاملات چالشهای بسیار زیادی را برای معاملهگر ایجاد میکند. لازم به ذکر است که با وجودی که کاهش حجم معاملات باعث کاهش ریسک ما در معامله خواهد شد اما با کاهش حجم یک معامله، عملاً مقدار سودی که ممکن است از آن معامله حاصل شود نیز تحت تاثیر قرار گرفته و به میزان زیادی ممکن است کاهش پیدا کند. بنابراین، نمیتوان میزان حجم ثابتی را برای تمام معاملات در نظر گرفت، و حتماً لازم است تا شرایط تکنیکالی لازم برای انتخاب بهترین حجم معامله با استفاده از روشهای مدیریت سرمایه را در نظر گرفت.
در واقع، در راستای اجرای روشهای مختلف مدیریت سرمایه در بازار، ما به دنبال این هستیم که نه حجم بسیار کمی برای یک معامله اختصاص دهیم که سود آن بسیار کاهش یابد و نه حجم بسیار زیادی را به یک معامله اختصاص دهیم که با ورود معامله به ضرر، شاهد از دست رفتن سرمایه خود باشیم. به همین خاطر است که حجم معاملات یکی از مهمترین ارکان در سیستم مدیریت سرمایه محسوب میشود.
نسبت بازده به ریسک
یکی دیگر از ارکان مهم مدیریت سرمایه در بازارهای مالی نسبت بازده به ریسک است. منظور از نسبت بازده به ریسک در واقع تمام نسبت حد سود و حد ضرر در یک معامله است. این نسبت از جنبههای گوناگونی اهمیت دارد و معاملهگر باید به صورت دقیق و با استفاده از روشهای تکنیکالی کارآمد، آن را تعیین نماید.
نسبت اُفت سرمایه
نسبت اُفت سرمایه یکی دیگر از ارکان مدیریت سرمایه در بازار محسوب میشود. منظور از نسبت افت سرمایه مقدار ضرری است که در شرایط در جریان بودن معاملات در بازار رخ میدهد. برای مثال، فرض کنید که ما پنج معامله باز در بازار داریم که تمام آنها در حال حاضر در ضرر هستند اما هیچ یک از آنها به حد ضرر نرسیدهاند. در این شرایط، هنوز معاملات خود را نبستهایم و آنها در جریان هستند. ورود تمام این معاملات به ضرر سبب میشود تا سرمایه ما با کاهش چشمگیری مواجه شود.
برای مثال، در صورتی که هر کدام از این معاملات به میزان 10 درصد در ضرر قرار گرفته باشند، عملا ما 50 درصد از سرمایه خود را از دست دادهایم. این 50 درصد ضرر در جریان همان نسبت اُفت سرمایه است که باید در تکنیکها و سیستمهای مدیریت سرمایه به طور کامل مورد توجه قرار گیرد و راهکاری برای کاهش آن اندیشیده شود.
از آنجا که اُفت زیاد سرمایه در معاملات باز باعث به وجود آمدن بار روانی بسیار سنگینی در معاملهگر میشود و شرایط بدی را از نظر روحی برای او ایجاد میکند، لازم است تا با عوامل استرسزا و تنشزا مقابله کرده و راهکارهای لازم برای کاهش اُفت سرمایه نیز در نظر گرفته شود.
لازم به ذکر است که در نسبت اُفت به سرمایه، زیانهای ما هنوز قطعی نشدهاند و ممکن است در آینده، حتی تمام پنج معامله ما وارد سود شوند. با این حال، نکته مهم این است که در حال حاضر 50 درصد از سرمایه ما از بین رفته است. به همین دلیل، در انتخاب راهکارهای مدیریت سرمایه، باید این مسئله را در ذهن داشته باشیم.
استراتژیهای مدیریت سرمایه
به سه طریق میتوانیم سرمایه خود را مدیریت کنیم. انتخاب هر یک از این روشها کاملا به روحیات و میزان ریسکپذیری معاملهگر بستگی دارد. این سه روش عبارت هستند از:
- استراتژی محتاطانه
- استراتژی هجومی
- استراتژی پوششی
در ادامه، هر یک از آنها را مورد بررسی قرار میدهیم.

استراتژی محتاطانه
بر اساس این روش، سرمایهگذار امنیت سرمایه و حفظ دارایی خود را به سود کمتر ترجیح میدهد. این نوع از سرمایهگذاری معمولا با نگاهی بلندمدت صورت میگیرد و چندان تحت تاثیر هیجانات و نوسانات بازار قرار نمیگیرد. در این استراتژی، بخش قابلتوجهی از سرمایه به داراییهای با ثبات و نسبتاً مطمئن اختصاص مییابد. برای مثال، صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت برای این دسته از سرمایهگذاران مناسب هستند.
استراتژی تهاجمی (هجومی)
بر اساس استراتژی تهاجمی، به دست آوردن سود در کوتاهمدت برای سرمایهگذار در اولویت قرار دارد. در این روش، معاملهگر ریسکپذیری زیادی دارد و به همین خاطر، داراییهایی را برای سرمایهگذاری انتخاب میکند که در کوتاهمدت، پتانسیل زیادی برای رشد قیمت دارند. برای مثال، سرمایهگذاری در صندوقهای سهامی یا خرید و فروش سهام از گزینههایی هستند که برای بسیاری از افراد جذاب خواهند بود.
استراتژی پوششی
در استراتژی پوششی، زمان برای سرمایهگذار در اولویت قرار ندارد. در واقع، میتوانیم بگوییم که این استراتژی بین دو روش تهاجمی و محتاطانه قرار میگیرد. بر اساس این روش، سرمایهگذار سعی میکند تا در معاملات خود، نسبت منطقی و متعادلی بین ریسک و ریوارد برقرار کند. در نتیجه، او سبدی از داراییهای متنوع را برای سرمایهگذاری انتخاب میکند.
سخن پایانی
در این مقاله، سعی کردیم تا مفهوم مدیریت سرمایه و اصول مربوط به آن را مورد بررسی قرار دهیم. ما به هیچ وجه نمیتوانیم استراتژی مدیریت سرمایه واحدی را برای همه سرمایهگذاران در بازارهای مالی در نظر بگیریم. حتی گاهی ممکن است دو معاملهگر با روشهای مدیریت سرمایه کاملا متفاوت وارد معامله یکسانی شوند.
سوالات متداول
از بسیاری از جهات، مدیریت سرمایه همسو با مدیریت ریسک است چون هر دوی آنها دو هدف اصلی را دنبال میکنند:
- حفظ سرمایه اولیه و ارزش دارایی
- تلاش برای به دست آوردن سود بیشتر در بازارهای مالی
هر معاملهگر باید با توجه به روحیات شخصی، استراتژی معاملاتی خود را تعیین کند. پس از آن، بر اساس استراتژی معاملاتی خود به معاملات وارد یا از آنها خارج میشود. یکی از اصول اولیه مدیریت ریسک پایبندی به استراتژی معاملاتی است.
با اجرای اصول مدیریت سرمایه و ریسک، میتوانیم احتمال ضرر کردن در بازارهای مالی را تا حد زیادی کاهش دهیم.