منظور از پوزیشن معاملاتی (Trading Position) موقعیت تریدر یا معاملهگر در بازار معاملاتی است. به طور کلی، دو نوع پوزیشن در بازارهای معاملاتی فارکس وجود دارد:
- پوزیشن شورت (short)
- پوزیشن لانگ (long)
این دو پوزیشن نشاندهنده نوع پیشبینی معاملهگران در مورد روند قیمت ارزهای مختلف در بازار فارکس است. در واقع، پیشبینی معاملهگر مبنی بر این که روند قیمتی ارز خاصی صعودی یا نزولی خواهد بود، تعیین کننده نوع پوزیشنی است که باید اتخاذ نماید.
به طور کلی، اگر معاملهگر پیشبینی کند که قیمت از نقطه مشخصی شروع به رشد خواهد کرد، پوزیشن لانگ (Long) یا خرید را اتخاذ خواهد کرد. در مقابل، اگر معاملهگر انتظار داشته باشد که قیمت از نقطه مشخصی، شروع به کاهش نماید، وارد پوزیشن شورت (Short) یا فروش میشود.
پس در بازارهای صعودی، بیشتر از پوزیشن لانگ یا خرید و در بازارهای نزولی، بیشتر از پوزیشن شورت یا فروش استفاده میشود.

معاملهگران با تجربه و حرفهای اغلب در زمان کاهش قیمت یک ارز، آن را خریده و با آغاز روند صعودی، به فروش میرسانند. به عبارت دیگر، زمانی که قیمت ارزی در آستانه رشدی بالقوه قرار میگیرد، معاملهگران وارد پوزیشن لانگ میشوند و زمانی که قیمت از یک سطح مقاومتی برمیگردد، وارد پوزیشن شورت میشوند.
چه زمانی وارد یک پوزیشن معاملاتی لانگ شویم؟
با توجه به آن چه گفته شد، پاسخ به این سوال روشن است: زمانی وارد پوزیشن لانگ میشویم که احتمال دارد قیمت افزایش یابد. برای درک بهتر این مسئله، یک مثال میزنیم.
فرض کنید در حال تحلیل ارز یورو در تایم فریم روزانه هستیم. پس از انجام تحلیلهای خود، متوجه میشویم که احتمالا قیمت این ارز افزایش پیدا خواهد کرد و ممکن است تا 14 روز آینده، حتی تا صد درصد سود حاصل کند. در این حالت طبیعی است که ما وارد پوزیشن لانگ یا خرید (Buy Position) میشویم.

روشن است که پیشبینی ما در مورد چگونگی روند قیمت هر ارز باید بر مبنای انجام تحلیلهای فاندامنتال یا تکنیکال صورت گیرد. به طور کلی، لازم است با فعالیت در شبکههای اجتماعی، اخبار را به طور منظم دنبال کنیم تا به درک عمیقی از بازار دست یابیم.
با انجام ترکیبی از روشهای تحلیل فاندامنتال و تکنیکال، باید اطمینان حاصل کنیم که پوزیشن لانگ ما در نهایت، سودآور خواهد بود.

انواع پوزیشن لانگ
همان طور که گفته شد منظور از پوزیشن لانگ در تمام بازار ورود به معامله خرید یا Buy است. اما ورود به پوزیشن لانگ و خرید یک ارز، از نظر مدت زمان نگهداری ارز و نوع معاملات، نتایج متفاوتی را برای معاملهگر حاصل خواهد کرد. در ادامه، انواع پوزیشن معاملاتی لانگ در بازارهای اسپات، آپشن و فیوچرز را مورد بررسی قرار میدهیم.
پوزیشن لانگ در سرمایهگذاری بلند مدت
به سرمایهگذاری بلندمدت در زبان انگلیسی Holding گفته میشود. در واقع، هر گاه با هدف سرمایهگذاری بلندمدت، وارد پوزیشن لانگ میشویم، در اصطلاح آن ارز را هولد (Hold) میکنیم و به تریدری که با هدف سرمایهگذاری ارزی را میخرد، هولدر (Holder) گفته میشود.
به بیان دیگر، اتخاذ یک پوزیشن لانگ در سرمایهگذاری بلند مدت یک ارز، به این معنی است که ما مالک آن ارز هستیم و آن ارز در سبد سرمایهگذاری ما قرار میگیرد. ما با این امید که ارزش ارز خریداری شده در آینده افزایش مییابد، پوزیشن لانگ خود را برای مدت زیادی حفظ میکنیم.
ممکن است ریسک استفاده از استراتژی پوزیشن لانگ در سرمایهگذاری بلند مدت زیاد باشد. به عنوان مثال ممکن است با گذشت زمان، ارزش دارایی ما نه تنها افزایش نیابد، بلکه به پایینتر از زمان خرید هم برسد و ما دچار ضرر شویم. بنابراین، قصد سرمایهگذاری بلند مدت را داشته باشیم، بهتر است پیش از خرید، نمودار جفت ارز مورد نظر خود را تحلیل کرده و سپس با استراتژی خرید در پایینترین سطح و فروش در بالاترین سطح، وارد معامله لانگ شویم.
پوزیشن لانگ در قراردادهای آپشن
در قرارداد آپشن، ورود به پوزیشن لانگ به این معنی است که خریدار مقداری وجه به فروشنده پرداخت میکند و اختیار معامله را به دست میآورد. به این صورت، در مقابل پرداخت حجم مشخصی ارز، این حق را به دست میآورد که در تاریخ معینی در آینده، تعداد واحد ارز قید شده در قرارداد را خریداری کند و یا در صورت تمایل، معامله را لغو نماید.
تریدرها به این دلیل وارد پوزیشن معاملاتی لانگ در قراردادهای آپشن میشوند که بر اساس تحلیلهای خود، پیشبینی میکنند که در آینده قیمت جفت ارز مورد نظر آنها افزایش پیدا خواهد کرد. با وجود این، از آنجا که آنها از پیشبینی خود به طور کامل، اطمینان ندارند، قرارداد آپشن را به جای قراردادهای فیوچرز یا اسپات انتخاب میکنند. اختیار معامله این فرصت را به معاملهگران میدهد که در صورت اشتباه از آب درآمدن پیشبینی آنها، معامله را نهایی نکرده و در نتیجه، دچار زیان چندانی نشوند.
پوزیشن لانگ در قراردادهای آتی
تفاوت پوزیشن معاملاتی لانگ در قراردادهای آتی یا فیوچرز (futures) با قرارداد آپشن این است که در قرارداد آپشن، اگر پوزیشن لانگ در زمان سررسید قرارداد نهایی شود، به این معنی است که ارز خریداری شده درست مشابه خرید در بازار اسپات، جزو دارایی ما به حساب میآید و در سبد سرمایه ما قرار میگیرد. اما با ورود پوزیشن لانگ در قرارداد فیوچرز، ارز خریداری شده در سبد سرمایه ما قرار نمیگیرد.
به بیان دیگر، زمانی که وارد یک پوزیشن لانگ در بازار فیوچرز میشویم، مالک ارز مورد نظر نیستیم، بلکه تنها با پیشبینی روند بازار، شرطبندی میکنیم. در صورتی که پیشبینی ما حاکی از روند صعودی آن ارز بود، وارد پوزیشن لانگ یا خرید میشویم. اگر بازار مطابق با پیشبینی ما حرکت کند، با توجه به میزان موجودی حساب خود، اهرم انتخابی و درصد حرکت بازار در جهت روند مورد نظر ما، سود به دست میآوریم.
چه زمانی وارد یک پوزیشن شورت شویم؟
عموم مردم گمان میکنند زمانی که قیمت یک ارز روندی نزولی را طی میکند، لازم است حتما از بازار خارج شوند. اما این تصور رایج کاملا اشتباه است چون ما میتوانیم از کاهش قیمت یک ارز نیز سود به دست آوریم.
بسیاری از معاملهگران در بازارهای خرسی (نزولی) نیز با ورود به پوزیشنهای شورت یا فروش، معامله میکنند. برای درک بهتر این مسئله، مثالی میزنیم.
فرض کنید که ما یک اتر را با قیمت چهار هزار دلار میفروشیم. پس از مدتی، قیمت اتر به 3800 دلار کاهش مییابد ولی ما همچنان چهار هزار دلار پول نقد در حساب خود داریم.
حال، میتوانیم آن یک واحد اتر را دوباره با قیمتی معادل 3800 دلار بخریم. در نهایت، ما 1.052 اتر خواهیم داشت تا به این ترتیب، از ضرر 200 دلاری خود جلوگیری کرده باشیم. در چنین شرایطی است که استفاده از پوزیشن معاملاتی شورت برای ما مفید خواهد بود.
در مثال فوق، تنها از ضرر جلوگیری کردهایم و سودی را به صورت دلاری به دست نیاوردهایم. ما میتوانیم با استفاده از پوزیشن شورت وارد قراردادی شویم که با فروش دارایی خود، نه تنها دچار ضرر نشویم، بلکه سودی را نیز به دست آوریم.
ورود به پوزیشن شورت مستلزم دانش و تجربه زیادی است. معاملات شورت ممکن است برای بسیاری از علاقهمندان به دنیای جفت ارزها پیچیده به نظر برسد. اما جای نگرانی نیست چون قرار است در ادامه، با استفاده از یک مثال، به طور کامل با این مفهوم آشنا شویم.

فرض کنید بر اساس تحلیلهای فاندامنتال و تکنیکالی که انجام دادهایم، به این نتیجه رسیدهایم که قیمت ارز دلار آمریکا پایین خواهد آمد. در این حالت، تنها دو راهکار پیش روی خود داریم:
- خروج از بازار، یعنی اگر دلار در اختیار داریم، آن را بفروشیم و نقد کنیم تا بتوانیم تنها از ضرر جلوگیری کنیم.
- ورود به پوزیشن شورت، یعنی به دست آوردن سود از کاهش قیمت (بهعنوان مثال دلار آمریکا)
اما چطور میتوانیم از کاهش ارزش یک ارز سود به دست آوریم؟ زمانی که قیمت یک ارز در حال کاهش است، معاملهگران دنیای جفت ارزها، قراردادی را در صرافی تنظیم میکنند و در واقع، وارد نوعی از معامله میشوند که بر اساس آن، اگر قیمت آن ارز به رقم X کاهش پیدا کرد، سود مشخصی را دریافت نمایند. به عبارت دیگر، پوزیشن شورت به معنی پیشبینی یا شرطبندی روی سقوط قیمت یک ارز و دریافت سود در مقابل درست از آب در آمدن آن پیشبینی است.
در معاملات شورت، تریدر امیدوار است که قیمت ارز خاصی کاهش پیدا کند تا دارایی فروخته شده را با قیمت کمتری خریداری کرده و در زمان افزایش قیمت، به فروش برساند.
بر اساس آن چه در دورههای آموزش فارکس گفته میشود، اتخاذ پوزیشن شورت یا فروختن یا Sell مفهوم یکسانی دارند و این دو عبارت اغلب به جای یکدیگر مورد استفاده قرار میگیرند.

مقایسه پوزیشن های لانگ و شورت
با توجه به شرایط بازار، معامله گر تصمیم به انتخاب یکی از پوزیشنهای لانگ و شورت میگیرد. همان طور که پیش از این گفته شد، معاملات لانگ و شورت در همه بازارها وجود دارند اما در بازار اسپات و معاملات مشتقه، پوزیشنهای لانگ و شورت شرایط متفاوتی با یکدیگر دارند که هر تریدر لازم است با آن آشنا باشد.

لازم است توجه داشته باشیم که در یک زمان واحد، ممکن است دو تریدر بر اساس تحلیل متفاوتی که از بازار دارند، هر یک پوزیشنهایی متفاوت با یکدیگر را اتخاذ نمایند.
منظور از اندازه پوزیشن معاملاتی چیست و چگونه باید آن را محاسبه کنیم؟
منظور از اندازه پوزیشن معاملاتی (Position Size) تعداد واحدهای سرمایهگذاری شده در یک ارز خاص توسط یک سرمایهگذار یا تریدر است. برای تعیین اندازه پوزیشن معاملاتی، لازم است که اندازه حساب و میزان ریسکپذیری آن سرمایهگذار در نظر گرفته شود.
مهم نیست که سبد سرمایه ما چقدر بزرگ باشد. حتما باید مدیریت ریسک را به خوبی انجام دهیم. در غیر این صورت، ممکن است به سرعت شکست خورده و ضررهای قابلتوجهی را متحمل شویم.
سرمایهگذاران برای مشخص کردن میزان واحدهای سهام یا ارزی که میتوانند خریداری کنند، از اندازه پوزیشن استفاده میکنند که به آنها کمک میکند تا ریسک را کنترل کرده و بازده را افزایش دهند. اگر گپ قیمتی سهام پایینتر از حد ضرر باشد، حتی با اندازهگیری صحیح اندازه پوزیشن، ممکن است سرمایهگذاران بیش از محدودیتهای تعیین شده خود دچار ضرر شوند.

اهمیت محاسبه اندازه پوزیشن معاملاتی
اندازه پوزیشن و فاصله آن تا حد ضرر دو عامل مهمی هستند که مشخص میکنند که ریسک ما در هر معامله به چه میزان باید باشد. بیشتر افراد اندازه پوزیشن را محاسبه میکنند و پس از آن، حد ضرر را در نزدیکی آن قرار میدهند تا ریسک خود را به حداقل برسانند. اما این روشی کاملاً اشتباه است.
اولین کاری که لازم است انجام دهیم، این است که مشخص کنیم در هر معامله چقدر میخواهیم ریسک کنیم. به طور معمول، توصیه میشود که از ریسک یکسانی در همه معاملات استفاده کنیم و به همه آنها فرصت برابر دهیم. در هر ترید، ریسک باید بین یک تا سه درصد باشد. ریسک بیشتر از پنج درصد دیگر معامله نیست بلکه قمار است چون ورود به یک بازار بزرگ با ریسک بالا ممکن است تأثیر زیادی بر روی سرمایه ما بگذارد.
زمانی که ریسک خود را در هر معامله مشخص کردیم، آنگاه آن میزان ریسک دیگر باید به عنوان استاندارد ما در نظر گرفته شود. اگر این میزان دو درصد باشد، در هر معاملهای ریسک ما دو درصد خواهد بود. هیچ گاه نباید بر اساس احساسات خود تصمیم بگیریم.
اگر در تحلیل خود اطمینان داشته باشیم، آن را امتحان کرده و ریسک را به سه درصد افزایش میدهیم اما آن را به پنج یا ده درصد افزایش نمیدهیم. تنها در صورتی میتوانیم ریسک خود را تا این میزان افزایش دهیم که از نظر قیمت و تحلیل خود بسیار مطمئن باشیم.

نحوه تعیین میزان ریسک
مهمترین مسئله در مورد محاسبه ریسک حساب معاملاتی این است که ما حاضر هستیم چه درصدی از کل موجودی حساب خود را برای سرمایهگذاری در یک معامله بر روی یک ارز به خطر بیندازیم.
قانون 2 درصد
در دنیای سنتی تجارت، همیشه یک استراتژی سرمایهگذاری به نام قانون ۲ درصد مورد توجه بوده است. بر اساس این قانون، یک معاملهگر نباید هیچ گاه بیشتر از ۲ درصد از کل حساب خود را در یک ترید به خطر بیندازد. قانون ۲ درصد استراتژی مناسبی برای سبکهای مختلف سرمایهگذاری است که اغلب شامل ورود تنها به چند پوزیشن معاملاتی بلند مدت است و بیشتر برای بازارهایی مناسب است که دارای نوسانات کم هستند. بر اساس این قانون، نباید بیش از 2 درصد از کل سرمایه خود را در یک ترید به خطر بیندازیم.

تعیین ریسک ترید
حال که میزان ریسک حساب خود را میدانیم، آیا میتوانیم اندازه پوزیشن معاملاتی را محاسبه کنیم؟ پیش از این کار، باید به این نکته توجه داشته باشیم، هنگامی که قصد سرمایهگذاری داریم، از دست دادن سرمایه هم بخش اجتنابناپذیر این معامله است. با این حال، برخی از تریدرها با وجودی که در محاسبات خود اشتباه کردهاند، اما باز هم از سرمایهگذاری خود سود دریافت میکنند. اما چطور چنین چیزی ممکن است؟! همه اینها به مدیریت صحیح ریسک، برخورداری از یک استراتژی معاملاتی و پایبندی به آن باز میگردد.
به این ترتیب، هر ایده معاملاتی باید از یک نقطه اعتبار بهره ببرد. در این نقطه است که میتوانیم بگوییم ایده ابتدایی ما اشتباه بود و لازم است ما از این پوزیشن خارج شویم تا از ضررهای بیشتر جلوگیری کنیم. این نقطه همان جایی است که ما حد ضرر خود را تعیین میکنیم.
روش تعیین این نقطه کاملاً به استراتژی معاملات فردی و تنظیمات خاص معاملهگر بستگی دارد. تعیین حد ضرر برای هر معاملهگری ممکن است متفاوت باشد که معمولا بر اساس نقاط حمایت و مقاومت، اندیکاتورهای مختلف، نواحی شکست، پرایس اکشن، تجربیات فردی و یا هر چیز دیگری باشد. برای تعیین حد ضرر، رویکردی متناسب با همه معاملهگران وجود ندارد. ما باید خود تصمیم بگیریم که کدام استراتژی برای سبک ما مناسب است و بر اساس آن، حد ضرر خود را تعیین کنیم.
چگونگی محاسبه اندازه پوزیشن معاملاتی
فرض کنید که ما یک سرمایه 5000 دلاری در اختیار داریم. بر اساس قانون 2 درصد، ما نمیخواهیم بیش از 2 درصد از سرمایه خود را در هر ترید از دست بدهیم. بنابراین، ما در هر معامله، حداکثر 100 دلار حد ضرر را تعیین میکنیم. بر این اساس، به محض این که ضرر ما در یک معامله به 100 دلار رسید، باید از معامله خارج شویم.

حال، فرض کنید که ما تجزیه و تحلیل خود را در مورد یک سرمایهگذاری انجام دادیم و تصمیم داریم تا 5 درصد از کل سرمایه خود را وارد آن کنیم. به عبارت دیگر قصد داریم تا با 5 درصد از سرمایه، تا 100 دلار ضرر را بپذیریم. 5 درصد از پوزیشن ما باید 2 درصد از حساب ما باشد. به این ترتیب، دادههای ما برای محاسبه اندازه پوزیشن شامل موارد زیر است:
- اندازه حساب: 5000 دلار
- ریسک حساب: 2 درصد
- فاصله تا حد ضرر: 5 درصد
بر اساس این اطلاعات، اندازه پوزیشن مطابق با فرمول زیر محاسبه میشود:
اندازه پوزیشن = اندازه حساب × ریسک حساب / فاصله تا حد ضرر
به این ترتیب، اندازه پوزیشن در مثالی که ذکر کردیم، به صورت زیر محاسبه میشود:
0.05 / 0.02 × 5000 = 2000
اندازه پوزیشن معاملاتی برای این معامله برابر با 2000 خواهد بود. با استفاده از این استراتژی و خروج از معامله در نقطه حد ضرر، ممکن است بتوانیم ضرر بالقوه بسیار بیشتری را کاهش دهیم. برای بهرهبرداری درست از این مدل، لازم است کارمزدهایی را که میخواهیم پرداخت کنیم را نیز در نظر بگیریم. علاوه بر این، اگر در بازاری با نقدینگی کم معامله میکنیم، باید به فکر لغزش احتمالی هم باشیم.
بسیار کامل بود . در کنار این موارد بایستی مدیریت ریسک هم داشته باشیم
سپاس از همراهی شما قطعا همینطوره
اینکه از چه پوزیشنی استفاده کنیم فقط به قیمت ارزی که مبیوایم روش سرمایه گذاریم کنیم بستگی داره یا عوامل دیگه ای هم هست؟
در واقع، پیشبینی معاملهگر مبنی بر این که روند قیمتی ارز خاصی صعودی یا نزولی خواهد بود، تعیین کننده نوع پوزیشنی است که باید انتخاب کنه