استاپ لاس چیست؟ چرا تعیین حد ضرر در بازار فارکس اهمیت دارد؟ دستور توقف ضرر در معاملات چگونه تعیین می‌شود؟

یکی از اصطلاحات رایج در بازار فارکس که ابزاری مهم و حیاتی برای تریدرها در نظر گرفته می‌شود، استاپ لاس (Stop Loss) است. این اصطلاح در لغت به معنی توقف زیان بوده و در عمل به معنی مشخص کردن محدوده‌ای برای خروج از معامله و ترید با زیان است. تعیین این دستور برای خروج از معاملاتی انجام می‌شود که برخلاف روند مورد انتظار حرکت کرده‌اند و عدم استفاده از آن می‌تواند سبب افزایش زیان سرمایه گذاران و معامله‌گران شود. روش‌های گوناگونی برای تعیین حد ضرر وجود دارد و صرافی‌ها و بروکرهای بازار فارکس امکان تعیین آن را برای کاربران خود فراهم می‌کنند.

دستور استاپ لاس چیست؟

در بازارهای مالی، هدف از هر معامله‌ای که توسط معامله گران باز می‌شود، برای رسیدن به سود است اما در عمل، همیشه بخشی از معاملات با سود و بخشی دیگر با زیان بسته می‌شوند. بنابراین، معامله‌گر باید برای هر معامله خود دو برنامه متفاوت داشته باشد. برنامه اول مربوط به مواقعیست که قیمت در جهت روند تشخیص داده شده، حرکت می‌کند. در این حالت، تریدر لازم است مشخص کند با چه میزان سودی می‌خواهد از معامله خارج شود. در بازار فارکس، تعیین محدوده فروش با سود با عبارت تیک پروفیت (Take Profit) شناخته می‌شود.

برنامه دوم مربوط به زمانیست که قیمت بر خلاف روند پیشنهادی معامله‌گر حرکت می‌کند. در این حالت، قیمت می‌تواند تا هر محدوده نامشخصی کاهش یابد. در این حالت، وظیفه تریدر این است که با استفاده از روش‌های مختلف تحلیل تکنیکال، محدوده مربوط به بیشترین ضرر قابل قبول برای خود را مشخص کند. به این محدوده استاپ لاس یا حد ضرر در فارکس گفته می‌شود. در صورتی‌که قیمت معامله به این نقطه برسد، به‌طور خودکار بسته می‌شود تا از زیان بیشتر جلوگیری شود.

حد سود و حد ضرر در بازار فارکس دو ابزار برای تعیین نسبت ریسک به پاداش (Risk/Reward) هستند. بدون این دو ابزار، مدیریت سرمایه در معاملات به‌ سختی صورت می‌گیرد. به همین خاطر، بیشتر تریدرهای حرفه‌ای توصیه می‌کنند که حتما این دو مقدار به صورت اصولی تعیین شده و برای تمام معاملات اعمال شوند. در ادامه این مقاله، چگونگی تعیین دستور توقف زیان در بازار فارکس را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

چرا تعیین استاپ لاس در بازار فارکس مهم است؟

چرا تعیین دستور استاپ لاس در بازار فارکس مهم است؟

تعیین حد ضرر در همه بازارهای مالی از اهمیت زیادی برخوردار است چون استفاده از آن موجب جلوگیری از افزایش ضرر کاربران در یک معامله می‌شود. فرض کنید در روندی صعودی، ما وارد معامله خرید یک جفت ارز شده‌ایم و امیدوار هستیم که با افزایش قیمت ارز اصلی، سود مناسبی را به دست آوریم. اما بر اساس دلایلی که ممکن است انتشار اخبار بد برای بازار جفت ارز یا هر اتفاق دیگری باشد، قیمت آن شروع به کاهش می‌کند.

در چنین شرایطی، اگر ما برای معامله خود، حد ضرر تعیین نکرده باشیم، امکان اینکه زیان قابل‌توجهی را متحمل شویم، وجود دارد. در بازار فارکس، تعیین استاپ لاس (Stop Loss) برای تریدرها و معامله گران اهمیت بیشتری دارد. معمولا نسبت به سایر بازارهای مالی مانند بورس، این بازار دچار نوسان بیشتری می‌شود و احتمال ضررهای با درصد بالا در این بازار زیاد است.

نوسانی بودن بازار فارکس نه تنها اهمیت استفاده از دستور توقف ضرر را نشان می‌دهد، بلکه روی چگونگی تعیین آن نیز می‌تواند اثر گذارد. تعیین stop loss پایین در بازار پرنوسان فارکس ممکن است باعث توقف تمام معاملات یک معامله‌گر شود. بنابراین، در نظر گرفتن هر دوی این موارد برای تعیین آن در معاملات جفت ارزها بسیار مهم است.

ارتباط مدیریت سرمایه با استاپ لاس (Stop Loss)

در راستای مدیریت سرمایه، درصدی از تمام سرمایه برای هر معامله به عنوان بیشترین ضرر قابل قبول در نظر گرفته می‌شود. این مقدار معمولا بین 1 تا 4 درصد متغیر است اما سرمایه گذارن خُرد گاهی اوقات حتی تا 10 درصد از سرمایه خود را نیز در معاملات ریسک می‌کنند. این درصد، ارزش پولی حد زیان را مشخص می‌کند اما این مساله به هیچ عنوان نباید بر نقطه توقف ضرر در نمودار اثر ‌گذارد و اثر آن باید در مقدار کل سرمایه درگیر در معامله مشاهده شود.

فرض کنید میزان سرمایه ما 20 هزار دلار و توانایی تحمل ضرر ما هم برای مدیریت سرمایه 2 درصد است. بنابراین، در یک معامله با درگیر کردن کل سرمایه، ما می‌توانیم 400 دلار زیان کنیم. اکنون فرض کنید می‌خواهیم وارد معامله خرید طلا در 40,000 دلار شویم که طبق استراتژی، حد ضرر آن بر روی قیمت 37,000 دلار است. در صورتی‌که ما با تمام پول وارد شویم و توقف زیان به معامله ما بخورد، از ده هزار دلار اولیه، 7.5 درصد آن، که برابر با 750 دلار است، دچار زیان می‌شود.

این میزان ضرر بیشتر از حد دو درصدِ تعیین شده برای مدیریت سرمایه است. در این شرایط، دو کار می‌توانیم انجام دهیم. راه اول، تغییر و رساندن آن به مقدار 39,200 است تا در نهایت با خوردن دستور استاپ لاس، میزان ضرر به 200 دلار یا همان دو درصد برسد. این تغییر روش مناسبی نیست چون به لحاظ استراتژی معاملاتی، حد ضرر تعیین شده برای معامله قیمت 37,000 دلار است و امکان دارد تغییر آن باعث حد ضرر خوردن تمام معاملات شود.

راه دوم کاهش میزان حجم معاملات است تا با تغییر قیمت به 37,000 دلار، میزان زیان همان دو درصد کل دارایی باشد. بنابراین، کل زیان قابل قبول 200 دلار و stop loss معامله از نقطه خرید برابر با 7.5 درصد است. در نتیجه، حجم قابل قبول برای این تجارت مقداریست که 7.5 درصد آن برابر با 200 دلار شود و این میزان برابر با 2,667 دلار است.

به این ترتیب، برای ثابت نگه داشتن نقطه حد ضرر در فارکس و همچنین رعایت اصول مدیریت سرمایه، به جای 10 هزار دلار، با 2,667 دلار به معامله وارد می‌شویم. تغییر میزان حجم ورود به معامله برای ثابت نگه داشتن میزان استاپ لاس و میزان ضرر قابل قبول از نظر مدیریت سرمایه از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.

نحوه تعیین استاپ لاس در معامله

چگونگی تعیین استاپ لاس در معامله

برای هر معامله در بازار فارکس، میزان حد ضرر با توجه به استراتژی معاملاتی تعیین می‌شود. این میزان حتی برای معامله‌ گران مختلف نیز متفاوت است و هر معامله‌گری با توجه به تجربه خود، امکان دارد حد زیان معامله را به صورت متفاوتی تعیین کند. بنابراین، برای تمام معاملات و تمام تریدرها، توقف ضرر مشخصی وجود ندارد. با این حال، برای روش‌های مختلف تحلیل تکنیکال، استاپ لاس‌های معینی به صورت استاندارد مشخص شده که معمولا برای بسیاری از معامله‌ها مناسب است. در ادامه، میزان توقف ضرر (stoploss) برخی از ابزارهای تحلیل تکنیکال را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

1. الگوهای کلاسیک

الگوهای کلاسیک گروهی از الگوهای شناخته شده روی نمودار قیمت هستند که در تحلیل تکنیکال، به عنوان ابزارهای قوی معاملاتی مورد استفاده قرار می‌گیرند. این الگوها به دو دسته الگوی بازگشتی و الگوی ادامه دهنده تقسیم می‌شوند که برای هر دو دسته آن، حد ضرر و حد سود الگوها مشخص است. در اینجا، میزان توقف زیان در چند الگوی کلاسیک معروف را بررسی می‌کنیم.

  • استاپ لاس الگوی سر و شانه

    الگوی سر و شانه (Head and shoulders pattern) یکی از الگوهای برگشتی محسوب می‌شود که در انتهای روند صعودی و انتهای روند نزولی شکل می‌گیرد و روند بازار را تغییر می‌دهد. این الگو از دو شانه و یک قله تشکیل شده که معمولا قله آن ارتفاع بیشتری نسبت به شانه‌ها دارد. از اتصال محل تشکیل دو شانه به هم خط گردن الگو تشکیل می‌شود که شکست این خط گردن گواهی برای تایید الگو است.
    با شکست الگو و همچنین پولبک به خط گردن، ما می‌توانیم وارد معامله شویم. حد سود این الگو برابر با فاصله قله تا خط گردن و حد ضرر آن اندکی بالاتر (در روند نزولی پایین‌تر) از شانه سمت راست است.

  • استاپ لاس الگوی پرچم

    الگوی پرچم یکی از شناخته‌شده‌ترین الگوهای ادامه دهنده مورد استفاده در تحلیل تکنیکال  است. این الگو از دو بخش میله و پرچم تشکیل شده که میله آن افزایش یا کاهش شدید قیمت در زمان کم و پرچم نیز تثبیت روند قبلی را نشان می‌دهد. تشکیل این الگو نشان دهنده میانه روند صعودی و نزولی است.
    زمانی که الگوی پرچم در میانه روند صعودی شکل گرفته باشد، حد ضرر کمی پایین‌تر از آخرین دره تشکیل شده در کانال پرچم در نظر گرفته می‌شود. پس از‌ شکست‌ سقف‌ کانال، انتظار می‌رود که قیمت حداقل‌ به اندازه عرض‌ کانال‌ به رشد‌ خود ادامه دهد. در نتیجه، حد سود اول در همین ناحیه در نظر گرفته می‌شود. حد سود دوم را می‌توانیم به‌ اندازه‌ ارتفاع‌ گام ورودی، بالاتر از نقطه خروج قیمت از کانال پرچم در نظر بگیریم.

  • استاپ لاس الگوی مثلث

    الگوی مثلث یکی از الگوهای پرکاربرد در نمودارهای قیمتی است که می‌تواند بازگشتی و ادامه دهنده باشد. الگوی مثلث با توجه به چگونگی رسم شدن اضلاع آن، می‌تواند همگرا، واگرا، افزایشی یا کاهشی باشد. برای تأیید مثلث بودن یک الگو حتماً باید منتظر بمانیم تا قیمت حداقل دو برخورد به اضلاع آن داشته باشد. حد سود الگوی مثلث به اندازه قاعده آن از محل شکست الگو است. در حالت صعودی، حد ضرر این الگو کمی پایین‌تر از آخرین کف ایجاد شده در داخل مثلث و در حالت نزولی، کمی بالاتر از آخرین سقف ایجاد شده در داخل مثلث است.

  • استاپ لاس الگوی مستطیل

    الگوی مستطیل یکی دیگر از الگوهای کلاسیک مورد استفاده در بازارهای مالی است که در روندهای خنثی بازار شکل می‌گیرد. در این الگو، قیمت بین دو محدوده سقف و کف نوسان دارد. شکست الگوی مستطیل از محدوده سقف موقعیت خرید و شکست آن از محدوده کف، موقعیت فروش را برای معامله‌گران ایجاد می‌کند. در این الگو، حد سود به اندازه فاصله بین سقف و کف کانال و حد ضرر آن به اندازه نصف کانال است.

معامله در داخل کانال در تحلیل تکنیکال

2. کانال در تحلیل تکنیکال

معامله در داخل کانال یکی از استراتژی‌های معاملاتی مورد استفاده در تحلیل تکنیکال است. کانال به تغییر قیمت داخل دو خط موازی و گاهی غیرموازی، گفته می‌شود که امکان دارد صعودی، افقی یا نزولی باشد. استراتژی معاملاتی در کف کانال، خرید و در سقف کانال، فروش است. برای این‌که کانال معتبر در نظر گرفته شود، لازم است حداقل دو نقطه برخورد در سقف و کف وجود داشته باشد.

در داخل کانال، حد سود تجارت به اندازه رسیدن به سقف یا کف آن است. استاپ لاس این معامله در سقف، اندکی بالاتر از سقف کانال و در کف، مقداری پایین‌تر از کف کانال است. معمولا کانال پس از یک افزایش یا کاهش شدید در قیمت ایجاد می‌شود و قیمت را به آرامی در جهت اصلی بازار سوق می‌دهد.

3. سطوح حمایت و مقاومت

در تحلیل تکنیکال، سطوح حمایت و مقاومت به عنوان خطوط مهمی در نظر گرفته می‌شوند که معامله گران در نزدیکی این خطوط برای معامله اقدام می‌کنند. منظور از سطح حمایت سطحی پایین‌تر از قیمت بوده که در گذشته، قیمت چند بار به آن واکنش نشان داده است. با رسیدن قیمت به این سطوح، می‌توانیم وارد معامله خرید شده و انتظار برگشت قیمت را داشته باشیم. این استراتژی از ابزارهای دیگر مانند شکست خط روند و الگوهای کندل استیک برای تاییدیه گرفتن استفاده می‌کند و حد زیان آن اندکی پایین‌تر از سطح حمایت نمودار است.

در مقابل سطح حمایت، سطح مقاومت وجود دارد که سطح ایجاد شده در بالای نمودار قیمت بوده و قیمت در گذشته به آن واکنش نشان داده است. سطح مقاومت به عنوان سطحی برای برگشت روند عمل می‌کند و معامله گران با گرفتن تاییدیه از ابزارهای دیگر، می‌توانند از آن برای فروش استفاده کنند. حد ضرر این معامله اندکی بالاتر از سطح مقاومت قرار دارد.

4. خط روند

یکی دیگر از ابزارهای اصلی مورد استفاده در تحلیل تکنیکال خط روند (Trend line) است. خط روند به خطی گفته می‌شود که چندین قله یا چندین دره را به هم متصل می‌‌کند تا جهت نمودار را مشخص نماید. خط روند معمولا به عنوان یک سطح حمایت و مقاومت پویا ایفای نقش می‌کند و قیمت با رسیدن به آن، تلاش می‌کند تا روند خود را حفظ کند.

خط روند نزولی از متصل کردن حداقل دو سقف که سقف دوم پایین‌تر از سقف اول است، شکل می‌گیرد. خط روند نزولی به عنوان سطح مقاومت عمل می‌کند و قیمت با رسیدن به آن، مجددا در جهت روند نزولی حرکت می‌‌نماید. در این حالت، می‌توانیم با دستور استاپ لاس کمی بالاتر از خط روند یا در صورت نزدیکی دو قله، کمی بالاتر از قله اول، فروش را انجام دهیم. در صورت شکست خط روند نزولی و تثبیت بالای آن، با دستور توقف ضرر زیر آخرین کف ایجاد شده، می‌توانیم وارد معامله خرید شویم.

خط روند صعودی از وصل کردن حداقل دو کف که کف دوم بالاتر از کف اول است، ایجاد می‌شود. در این حالت، کف‌ها و سقف‌های بالاتر در نمودار مشاهده می‌شود. خط روند صعودی به عنوان سطح حمایت ایفای نقش می‌کند و قیمت با رسیدن به آن، دوباره در جهت صعودی به حرکت خود ادامه می‌دهد. در این حالت، معامله خرید با استاپ لاس کمی پایین‌تر از خط روند یا در صورت نزدیکی کف قبلی، کمی پایین‌تر از آن در نظر گرفته می‌شود. در صورت شکست خط روند و تثبیت زیر آن، می‌توانیم با حد ضرر کمی بالاتر از آخرین قله ایجاد شده، وارد معامله فروش شویم.

تعیین استاپ لاس با اندیکاتورها

تعیین استاپ لاس (Stop Loss) با اندیکاتورها

از دیگر ابزارهای مهم در تحلیل تکنیکال اندیکاتورها هستند که بسیاری از معامله گران از آن‌ها به عنوان ابزاری برای معامله یا تعیین حد سود و زیان معاملات خود استفاده می‌کنند. تعداد اندیکاتورها بسیار زیاد است و هر معامله‌گری بر اساس استراتژی خود، حد سود و حد ضرر معامله خود را تعیین می‌کند. در ادامه، چگونگی تعیین حد ضرر در معاملات فارکس با استفاده از میانگین‌ متحرک‌، ایچیموکو و فیبوناچی را بررسی می‌کنیم.

1. استاپ لاس در میانگین متحرک

میانگین متحرک MA از جمله اولین و پرکاربردترین اندیکاتورهای شناخته شده است. این اندیکاتور از میانگین‌گیری قیمت در بازه‌های زمانی گوناگون ایجاد می‌شود. هر چه بازه زمانی بیشتر باشد، اعتبار میانگین متحرک نیز بیشتر می‌شود. بر اساس مدل میانگین‌گیری، میانگین متحرک به دو نوع میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average) و میانگین متحرک نمایی (Exponential Moving Average) تقسیم می‌شود که معمولا مدل نمایی آن معتبرتر بوده و بیشتر استفاده می‌شود.

لازم است توجه داشته باشیم که معمولا میانگین های متحرک به تنهایی مورد استفاده قرار نمی‌گیرند و یکی از اسیلاتورهای پیش رونده مانند شاخص قدرت نسبی (RSI) یا مکدی (MACD) همراه با آن استفاده می‌شود. معامله گران از تقاطع میانگین های متحرک‌ با دوره زمانی مختلف، برای ورود به معاملات خرید و فروش و همچنین تعیین حد ضرر معاملات خود استفاده می‌کنند.

در حالتی‌که میانگین های متحرک‌ با دوره زمانی کوتاه، قیمت و سایر میانگین متحرک‌های با دوره بالاتر را رو به بالا قطع کنند، معامله خرید انجام می‌شود و در حالت عکس، معامله فروش انجام خواهد شد. زمانی توقف ضرر این معامله فعال می‌شود که قیمت دوباره میانگین‌های متحرک‌ را رو به پایین قطع کند. با توجه به اینکه با تغییر قیمت، میانگین متحرک به طور دائم تغییر می‌کند، توقف ضرر این معاملات نیز متحرک است و با تغییرات قیمت عوض می‌شود.

2. استاپ لاس در ایچیموکو

ایچیموکو (Ichimoku) یکی از اندیکاتورهای حاصل از مدل معاملاتی ژاپنی‌هاست که همراه با ابزارهای مختلف دیگر به عنوان یک سیستم کامل معاملاتی شناخته می‌شود. استراتژی‌های مختلفی با استفاده از ایچیموکو برای معامله وجود دارند که حد سود و حد ضرر هر یک از آن‌ها متفاوت است. یکی از استراتژی‌های معروف مربوط به این اندیکاتور ورود به معامله خرید هنگام عبور قیمت و تنکانسن از کیجونسن است. در این حالت، زمانی stop loss معامله فعال می‌شود که قیمت و تنکانسن دوباره کیجونسن را به سمت پایین قطع کنند.

خطوط افقی کیجونسن و همچنین خطوط افقی ابر کومو، به عنوان خطوط حمایت و مقاومت در ایچیموکو در نظر گرفته می‌شوند. بنابراین، با خروج قیمت از ابر کومو و تثبیت در بالای آن، می‌توانیم وارد معامله خرید شویم. استاپ لاس این نوع معامله را می‌توانیم ورود به داخل ابر و تثبیت داخل آن یا کمی پایین‌تر از خطوط افقی ابر کومو یا کیجونسن در نظر بگیریم.

3. ابزار فیبوناچی

فیبوناچی نیز یکی از ابزارهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال است که مبتنی بر الگوی ایجاد شده در اعداد سری فیبوناچی است. در طبیعت، سری فیبوناچی در بسیاری از پدیده‌ها تکرار می‌شود و رفتار کاربران در بازارهای مالی نیز از این قاعده پیروی می‌کند. خطوط ایجاد شده توسط ابزار فیبوناچی به عنوان سطوح حمایت و مقاومت ایفای نقش می‌کنند و قیمت بین این خطوط همواره در حال نوسان است. در صورتی‌که این خطوط همزمان با سطوح حمایت و مقاومت کلاسیک باشند یا در محل تلاقی خط روند قرار گیرند، می‌توانند سیگنال قوی‌تری به معامله‌گران ارائه دهند.

با تایید شرایط برای ورود به معامله در یکی از سطوح فیبوناچی، استاپ لاس معامله اندکی پایین‌تر از سطح فیبوناچی قبلی در نظر گرفته می‌شود. در شرایط عکس نیز، حد ضرر کمی بالاتر از سطح فیبوناچی بعدی در نظر گرفته می‌شود. سطوح فیبوناچی معمولا برای مشخص کردن اهداف قیمتی در مناطقی که قیمت در آن نفوذی نداشته، استفاده می‌گردد.

نحوه محاسبه استاپ لاس در فارکس

این مفهوم که یکی از مهمترین عناصر مدیریت ریسک در بازار فارکس است، به شما کمک می‌کند تا مقداری از سرمایه خود را در هنگام معامله محافظت کرده و از خسارت‌های بزرگ جلوگیری کنید. حد ضرر (Stop Loss) به میزان حداکثر خسارتی اشاره دارد که شما آماده‌اید در یک معامله فارکس تحمل کنید. این مقدار معمولاً به صورت درصدی از سرمایه حساب معاملاتی شما تعیین می‌شود. مثلاً، اگر شما یک استاپ لاس 2% داشته باشید و سرمایه حساب شما 10,000 دلار باشد، حد ضرر شما 200 دلار خواهد بود.

1. تعیین درصد مورد نظر: ابتدا تصمیم بگیرید چه درصدی از سرمایه حساب خود را می‌خواهید در یک معامله به عنوان توقف زیان تعیین کنید. این درصد معمولاً بین 1% تا 3% از سرمایه حساب پیشنهاد می‌شود، اما می‌توانید آن را به توجه به ریسک ترجیحی خود تعیین کنید.

2. محاسبه مقدار استاپ لاس: برای محاسبه این مقدار، درصد انتخابی خود را به مقدار سرمایه حساب خود ضرب کنید. برای مثال، اگر شما 2% را انتخاب کرده‌اید و سرمایه حساب شما 10,000 دلار باشد، مقدار حد زیان به صورت زیر محاسبه می‌گردد:

استاپ لاس = 2% × 10,000 دلار = 200 دلار

3. تعیین مکان قرار دادن stop loss: حال که مقدار حد ضرر را محاسبه کرده‌اید، باید تصمیم بگیرید کجا در نمودار قرار دهید. حد زیان معمولاً در نقاطی قرار می‌گیرد که اگر قیمت به آن برسد، نشان می‌دهد معامله ناموفق شده و باید خارج شود. این مکان معمولاً بر اساس تحلیل فنی و الگوهای قیمتی تعیین می‌شود.

4. تعیین حجم معامله: نهایتاً، با توجه به مقدار حد ضرر و مکان قرار دادن آن، باید حجم معامله را محاسبه کنید تا میزان خسارت حداکثر مجاز شما در صورت اجرای آن به حداقل برسد.

با اعمال این دستور به این شکل، شما می‌توانید ریسک خود را مدیریت کرده و از انجام معاملات زیان آور جلوگیری کنید. مهمترین نکته این است که باید دقت کنید این دستور را بعد از ورود به معامله قرار دهید و آن را در حین معامله تغییر ندهید تا از تصمیمات عاطفی جلوگیری شود.

تریلینگ استاپ لاس

تریلینگ استاپ لاس

با وجودی‌که تعیین حد ضرر برای یک معامله به مدیریت سرمایه کمک می‌‌کند اما تریل کردن استاپ لاس ممکن است به بهتر شدن فرآیند مدیریت سرمایه منجر شود. منظور از trailing stop loss این است که بعد از ورود به معامله، اگر قیمت در جهت روند پیش بینی شده حرکت نماید و فاصله معناداری از نقطه ورود بگیرد، توقف ضرر را به نقطه شروع ترید بیاوریم و به اصطلاح معامله را ریسک فری (Risk-free) کنیم. تریلینگ استاپ لاس موجب می‌شود که امکان زیان در تجارت برای معامله‌گر از بین برود و از طرف دیگر، امکان افزایش سود با حرکت دادن تدریجی آن فراهم شود.

مزایای استفاده از دستور توقف ضرر

  1. کنترل زیان: دستور استاپ لاس به معامله‌گران این امکان را می‌دهد که حداکثر ضرر خود را از قبل تعیین کنند. این امر باعث می‌شود که ضررهای بزرگ و غیرمنتظره کاهش یابد.
  2. مدیریت ریسک: دستور توقف زیان یک ابزار مدیریت ریسک محسوب می‌شود که به معامله‌گران کمک می‌کند تا ریسک معاملات خود را بهتر مدیریت کنند.
  3. جلوگیری از تصمیمات احساسی: گاهی اوقات معامله‌گران تحت تأثیر احساسات تصمیمات نادرستی می‌گیرند. این دستور با از بین بردن نیاز به تصمیم گیری لحظه‌ای، از این مشکل جلوگیری می‌کند.
  4. صرفه جویی در زمان: استفاده از حد ضرر به معامله‌گران این امکان را می‌دهد تا نیازی به نظارت دائمی بر بازار نداشته باشند، چرا که معامله به صورت خودکار بسته می‌شود.

معایب استفاده از دستور توقف ضرر

  1. خطر اجرای نادرست: گاهی اوقات، در بازارهای بسیار نوسانی، stop loss ممکن است در سطوح قیمتی نامطلوب فعال شود.
  2. بازارهای گپ‌دار: در بازارهایی که گپ قیمتی وجود دارد، امکان دارد این دستور در قیمتی بسیار دور از سطح تنظیم شده فعال گردد.
  3. هزینه‌های اضافی: برخی از بروکرها برای تنظیم حد زیان هزینه‌ای دریافت می‌کنند که می‌تواند بر سودآوری معاملات تأثیر بگذارد.
  4. روانشناسی معامله‌گر: گاهی اوقات، فعال شدن مکرر استاپ لاس می‌تواند بر اعتماد به نفس و استراتژی معامله‌گر تأثیر منفی بگذارد.

سخن پایانی

«استاپ لاس یا حد ضرر چیست؟» ابزاری حیاتی در دنیای معامله‌گری است که به سرمایه گذاران کمک می‌کند تا ریسک‌های خود را مدیریت کنند. این روش، نه تنها از دارایی‌های معامله‌گر در برابر نوسانات شدید بازار محافظت می‌کند، بلکه به آن‌ها این امکان را می‌دهد تا با خیالی آسوده‌تر به فعالیت‌های معاملاتی خود ادامه دهند. استفاده از آن نشان‌دهنده برنامه‌ریزی دقیق و رویکردی حرفه‌ای در معامله‌گری بوده و می‌تواند تفاوت بین موفقیت و شکست در بازارهای مالی را رقم بزند.

با این حال، معامله گران باید درک کنند که حد ضرر تنها یکی از ابزارهای مدیریت ریسک است و نباید به عنوان تضمینی برای جلوگیری از زیان‌ها دیده شود. همچنین، مهارت در تعیین سطوح مناسب توقف ضرر و تطبیق آن با استراتژی‌های معاملاتی و شرایط بازار، از اهمیت بالایی برخوردار است. در نهایت، ترکیب استفاده از stop loss با دانش کافی از بازار و تحلیل دقیق، می‌تواند به معامله گران کمک کند تا به بهترین نحو از سرمایه‌های خود محافظت نمایند و در مسیر موفقیت در بازارهای مالی گام بردارند.

سوالات متداول

استاپ لاس stop loss چیست؟

حد ضرر یک دستور معاملاتی است که برای محدود کردن زیان در یک معامله به کار می‌رود. این دستور به کارگزار می‌گوید که معامله را در قیمت مشخصی ببندد تا از زیان‌های بیشتر جلوگیری شود.

چرا استفاده از دستور استاپ لاس مهم است؟

استفاده از این دستور برای مدیریت ریسک و حفاظت از سرمایه در برابر نوسانات ناگهانی بازار حیاتی است. این ابزار به معامله‌گران کمک می‌کند تا حداکثر زیان خود را پیش بینی و کنترل کنند.

چگونه می‌توان حد ضرر را تعیین کرد؟

این دستور معمولا بر اساس درصدی از قیمت خرید یا بر اساس نوسانات تاریخی قیمت سهم تعیین می‌شود. معامله گران باید استراتژی خود، تحمل ریسک و شرایط بازار را در نظر بگیرند تا سطح مناسبی برای stoploss انتخاب کنند.

آیا دستور توقف ضرر همیشه از زیان جلوگیری می‌کند؟

در حالیکه استاپ لاس برای کاهش زیان طراحی شده، همیشه تضمینی برای جلوگیری از زیان نیست. در شرایط بازار پرنوسان یا خبرهای فوری، ممکن است قیمت‌ها به سرعت از این سطح عبور کنند.

تفاوت بین استاپ لاس و تریلینگ استاپ چیست؟

حد ضرر یک سطح ثابت است که در آن معامله بسته می‌شود، در حالیکه تریلینگ استاپ با افزایش قیمت سهم، به صورت خودکار بالا می‌رود. این امر به معامله گران اجازه می‌دهد تا از سودهای بالقوه بیشتری بهره‌مند شوند ضمن اینکه از زیان‌های احتمالی جلوگیری می‌کند.