در علم اقتصاد، عرضه و تقاضا به نظریهای برای توضیح نحوه قیمتگذاری در بازار اطلاق میشود. قیمت کالا و خدمات مختلف به میزان تقاضا برای این محصولات و کمبود یا میزان در دسترس بودن آنها بستگی دارد. با بررسی قانون عرضه و تقاضا، میتوانیم شناخت بهتری از عملکرد بازار داشته باشیم.
در علم اقتصاد، عرضه و تقاضا (Demand and Supply) به نظریهای برای توضیح نحوه قیمتگذاری در بازار اطلاق میشود. قیمت کالا و خدمات مختلف به میزان تقاضا برای این محصولات و کمبود یا میزان در دسترس بودن آنها بستگی دارد. با بررسی قانون عرضه و تقاضا، میتوانیم شناخت بهتری از عملکرد بازار داشته باشیم.
قانون عرضه و تقاضا چیست؟
قانون عرضه و تقاضا رابطه اقتصادی بین فروشندگان و خریداران کالاهای مختلف را بیان میکند. بر اساس قانون عرضه و تقاضا، قیمت یک محصول به در دسترس بودن آن و میزان تقاضای خریداران بستگی دارد.

برای درک بیشتر این قانون، مثالی میزنیم. فرض کنید برای خرید میوه به بازار رفتهایم، اما سال خوبی برای برداشت سیبها نبوده و عرضه این میوه کم شده است. قیمت این محصول حتی از هفته قبل هم بالاتر رفته است، اما شما این افزایش قیمت را میپذیرید و آن را میخرید. از سوی دیگر، گلابی نیز در میان محصولات وجود دارد. بیشتر کشاورزان ترجیح میدهند که پیش از خرابی محصولات خود، هر چقدر میتوانند آنها را بفروشند و به همین دلیل، قیمت آنها را کاهش میدهند. با این حال، ما عجلهای برای خرید نداریم و میدانیم که تا اواخر روز، قیمت آن احتمالاً باز هم کاهش خواهد یافت.
این قوانین ابتدایی عرضه و تقاضا برای بیشتر ما مصرفکنندگان بسیار آشنا هستند. در واقع، کاملاً بدیهی است که محصولاتی که فراوان هستند، قیمت ارزانی داشته باشند و در مقابل، محصولات کمیابتر، گرانتر باشند.
اگر محصولی قیمت بالایی داشته باشد، فروشندگان میزان بیشتری از آن محصول را به بازار عرضه میکنند. با این حال، قیمت بالا ممکن است در نحوه نگرش خریداران در مورد محصول مورد نظر اثر منفی داشته باشد. در صورتی که مشتری عقیده داشته باشد که این محصول نسبت به قیمت آن ارزش بالایی ندارد، ممکن است محصول ارزانتری را بخرد. قیمت بالاتر ممکن است باعث شود که میزان تقاضا کاهش یابد که به دنبال آن، میزان عرضه نیز کاهش پیدا میکند.
منظور از تقاضا (Demand) چیست؟
تقاضا به تعداد کالاهایی اشاره میکند که مصرفکنندگان میخواهند آنها را بخرند و قدرت خرید آنها را با قیمتهای مختلف دارند. میزان تقاضا برای محصولات تا قیمت معینی ثابت میماند. با این وجود، بعد از این مرحله، زمانی که خریداران متوجه شوند که محصول بیش از حد گران است، میزان تقاضا کاهش مییابد.
ما منابع محدودی در اختیار داریم و لازم است تصمیم بگیریم که چه چیزی را دوست داریم و میتوانیم آن را بخریم. به عنوان نمونه، مدل سادهای از تقاضا برای بنزین را بررسی میکنیم.
فرض کنید قیمت هر لیتر بنزین 2 دلار باشد؛ در این حالت، افراد میتوانند در هفته، 50 لیتر از آن را بخرند. حال، اگر قیمت هر لیتر بنزین به 1.75 دلار کاهش یابد، ممکن است افراد بتوانند 60 لیتر از آن را هم بخرند و با قیمت 1.5 دلار برای هر لیتر ممکن است حتی توانایی خرید 75 لیتر از آن را هم داشته باشند.

با کاهش قیمت بنزین، میزان تقاضا افزایش مییابد. برای مثال، ممکن است در فصل تعطیلات، افراد تصمیم بگیرند سفرهای بیشتری بروند یا شاید تنها به این دلیل که افزایش قطعی قیمت آن را پیشبینی میکنند، بخواهند باک بنزین خود را پُر کنند. اما قیمت مانع خرید میشود. در صورتی که قیمتها مجدداً افزایش یابند، میزان تقاضا کاهش مییابد.
به بیان دیگر، بین قیمت و میزان تقاضا رابطه معکوسی وجود دارد. همانطور که در تصویر زیر نشان داده شده است، با وارد کردن مقادیر در نمودار، و وصل کردن آنها به یکدیگر، خطی با شیبی نزولی در نمودار ایجاد میشود.
عوامل مؤثر بر میزان تقاضا
در این بخش، به برخی از عوامل مؤثر بر میزان تقاضا اشاره میکنیم:
- قیمت محصول: با افزایش قیمت کالا، میزان تقاضای مصرفکننده برای آن کالا کاهش مییابد. مردم کالاهای گرانقیمت را کمتر میخرند و گزینههای ارزان دیگری را جایگزین آنها میکنند.
- میزان درآمد خریدار: میزان درآمد خریدار بر قدرت خرید و میزان تقاضا برای هر کالا تأثیر میگذارد. افزایش میزان درآمد موجب افزایش قدرت خرید و افزایش میزان تقاضا خواهد شد در حالی که کاهش میزان درآمد موجب کاهش قدرت خرید و در نتیجه، کاهش میزان تقاضا میشود. بین میزان درآمد و کیفیت محصولات هم رابطه تنگاتنگی وجود دارد چون با افزایش درآمد، تقاضا برای کالاهای باکیفیت افزایش مییابد. در مقابل، با کاهش میزان درآمد، تقاضا برای کالاهای ارزان افزایش پیدا میکند.
- اولویت خریدار: تغییر مُد و همچنین تغییر در آداب و رسوم اجتماعی در سلیقه مصرفکنندگان برای خرید محصولات اثر میگذارد. در دورهای از زمان، ممکن است برای محصول خاصی تقاضای زیادی وجود داشته باشد اما با تغییر سلایق و گرایشها، این میزان تقاضا میتواند به سرعت کاهش یابد.
- انتظار خریدار: اگر خریداران پیشبینی کنند که در آیندهای نزدیک، محصول خاصی دچار کمبود شده یا قیمت آن افزایش مییابد، تقاضا برای آن محصول افزایش مییابد. با توجه به پیشبینی و انتظار خریداران، آنها در این زمان، تلاش میکنند تا میزان بیشتری از آن محصول را خریداری کرده و انبار کنند. در نتیجه، با افزایش میزان تقاضا، قیمت آن محصول نیز افزایش مییابد.
- محصولات جایگزین: در فرایند عرضه و تقاضا، اگر قیمت کالای خاصی افزایش یابد، میزان تقاضا برای کالاهای جایگزین آن محصول نیز افزایش مییابد. برای مثال، اگر همیشه غلات خاصی را خریداری میکنید و قیمت آن به صورت چشمگیری افزایش یابد، احتمالاً به نوع مشابه و ارزانتر آن محصول روی خواهید آورد. در نتیجه، میزان تقاضا برای غلات ارزانتر موجود بیشتر خواهد شد.
- محصولات مکمل: درمورد محصولات مکمل، ممکن است افزایش قیمت یک محصول به کاهش تقاضا برای محصول دیگری منجر شود چون افزایش قیمت استفاده همزمان از هر دو محصول را دشوار میکند. برای مثال، اگر قیمت کاغذ افزایش یابد، قیمت کتاب نیز بیشتر شده و تقاضا برای خرید آن کاهش مییابد.
- اندازه بازار: اندازه بازار بر تعداد خریدارانی که محصولات موجود را میخرند، تأثیر میگذارد. اگر اندازه بازار کم باشد، تعداد خریداران کاهش مییابد و تقاضا برای کالاها نیز محدود میشود. با گسترش بازار، خریداران بیشتری به خرید محصولات روی میآورند و میزان تقاضا برای آنها افزایش خواهد یافت. گسترش بازار خریداران در یک گروه سنی خاص نیز میزان تقاضا برای کالاهای مورد نیاز این گروه سنی خاص را افزایش میدهد. برای مثال، با افزایش میزان تولد در منطقهای خاص، میزان تقاضا برای غذای کودک و دیگر محصولات مورد نیاز نوزادان هم افزایش مییابد.
منظور از عرضه (Supply) چیست؟
عرضه به رابطه بین قیمت محصولات و خدمات و میزان در دسترس بودن آنها در بازار اشاره دارد. اگر قیمتها افزایش یابند، فروشندگان برای کسب سود بیشتر، مقادیر بیشتری از محصول را عرضه میکنند. میزان عرضه به میزان تقاضا و تغییرات قیمت محصولی خاص بستگی دارد و به سرعت مطابق با این موارد تغییر میکند. تغییرات میزان تقاضا و قیمت فصلی ممکن است موقتی یا دائمی باشد و فروشنده باید میزان عرضه را بر اساس آن تغییر دهد.
تغییر در میزان عرضه به این دلیل روی میدهد که تأمینکننده قیمت محصولات را تغییر میدهد. زمانی که قیمت پایین باشد، تنها تولیدکنندگانی سود میکنند که محصولات خود را با قیمت پایینی عرضه میکنند. بنابراین، تنها آنها این محصول را تولید میکنند. زمانی که قیمت افزایش یابد، حتی تولیدکنندگان با قیمت بالا نیز سود میکنند؛ به این ترتیب، هر کسی قادر به تولید خواهد بود.
با افزایش قیمت، میزان تأمینشده نیز افزایش مییابد. در مقابل، با کاهش قیمت، عرضه محصول نیز کم میشود. رابطه بین عرضه و تقاضا رابطهای مستقیم است و همانطور که در شکل زیر نشان داده شده است، منحنی عرضه روندی صعودی دارد.

عوامل مؤثر بر میزان عرضه
در این بخش، به برخی از عوامل مؤثر بر میزان عرضه اشاره میکنیم:
- توانایی برای تولید: توانایی برای تولید به مقایسه خروجی محصول و ورودی منبع اشاره میکند. در صورت افزایش تقاضا در بازار، تولیدکنندگان به منظور عرضه بیشتر، میزان تولید خود را افزایش میدهند.
- هزینههای تولید: منظور از هزینههای تولید هزینههایی نظیر مواد اولیه، دستمزد کارمندان و بهای خدماتی مانند آب و برق هستند. اگر هزینه تولید بالا باشد، قیمت بازاری محصول نیز افزایش مییابد. اگر بازار بتواند قیمتهای بالا را حفظ کند، میزان عرضه افزایش پیدا میکند؛ در غیر این صورت، میزان عرضه کاهش مییابد.
- در دسترس بودن مواد: در دسترس بودن مواد اولیه ارزان میتواند به افزایش تولید و عرضه محصولات کمک نماید. در صورتی که مواد اولیه به راحتی در دسترس نبوده یا خیلی گران باشند، میزان تولید کاهش مییابد و در نتیجه، میزان عرضه به بازار نیز کم میشود.
- زنجیره تأمین: در هر مرحله از فرایند تولید، از مرحله خرید مواد اولیه گرفته تا تولید محصول و انتقال آن به بازار، تولیدکننده باید از یک زنجیره تأمین مدیریتشده، مقرونبهصرفه و قابلاطمینان برخوردار باشد. این مسئله موجب میشود که بازار کارآمدی برای تأمین تقاضای مصرفکننده ایجاد شود.
- رقبا: منظور از رقبا شرکتهایی هستند که محصول یا خدمات یکسانی را با قیمتی مشابه تولید میکنند. اگر مشتریان گزینههای مختلفی را انتخاب نمایند، رقبا قادر میشوند تا میزان بیشتری از محصولات را با قیمت مقرونبهصرفهتری به بازار عرضه کنند تا کار شرکت رقیب را دشوار سازند. ممکن است آنها میزان تولید را کاهش دهند یا در کالاهای دیگر تنوع ایجاد کنند تا با مزیت رقابتی حاصل شده، نتیجه بهتری را در بازار به دست آورند.
استفاده از عرضه و تقاضا برای تعیین قیمت محصول
اگر تأمینکنندگان بخواهند محصول خود را با قیمت بالایی عرضه کنند و مشتریان بخواهند آنها را با قیمت کمی بخرند، چگونه قیمت محصول یا خدمات خود را تعیین میکنند و چگونه باید بفهمند که موجودی آنها از آن محصول چقدر باید باشد؟
با اشاره به مثالی که در مورد بنزین زدیم، اگر شرکتهای نفتی سعی کنند تا هر لیتر بنزین خود را 3.15 دلار بفروشند، آیا فروش خوبی خواهند داشت؟ احتمالاً نه. اگر این شرکتها بنزین را با قیمت کمتری، مثلاً هر لیتر را 2.20 دلار بفروشند، از آنجا که مشتری رضایت بیشتری پیدا میکند، آنها فروش بیشتری خواهند داشت. اما آیا سود کافی و عرضه مناسبی برای برطرف کردن تقاضای بیشتر مشتریان خواهند داشت؟ باز هم نه.
برای تعیین قیمت محصولات در بازار، قیمتِ فروش باید به گونهای باشد که تقاضای مشتری با مبلغی که تأمینکننده مایل به عرضه آن است، برابر باشد. به این حالت “تعادل بازار” (market equilibrium) گفته میشود. فرضیه اصلی بازار آزاد این است که قیمتها و کمیتها به طور طبیعی و در راستای تعادل تغییر میکنند و این ویژگی بازار را پایدار نگه میدارد.
منظور از قیمت تعادلی چیست؟
قیمت تعادلی نقطه تلاقی منحنیهای عرضه و تقاضا در نمودار و نقطه قیمتی است که هم تولیدکنندگان و هم خریداران آن را منطقی و سودمند میدانند.
در نقطه تعادل، تولیدکننده قادر است تعدادی از محصولات مورد نیاز را تولید کرده و خریدار میتواند تمام محصولات مورد نیاز خود را خریداری نماید. بسیاری از شرکتها برنامههای عرضه و تقاضایی را برای خود تدوین میکنند تا مشخص کنند که چه تعداد محصول و با چه قیمتی باید تولید شود. در این نقطه، میزان تقاضا برای یک محصول برابر با میزان عرضه آن محصول است. به عبارت دیگر، هیچ مازاد یا کمبود محصولی وجود ندارد.
کمبود زمانی اتفاق میافتد که میزان تقاضا بیشتر از میزان عرضه باشد. کمبود به افزایش قیمت منجر میشود، چون مصرفکنندگان برای خرید محصول با یکدیگر رقابت خواهند کرد. در نتیجه، ممکن است فروشندگان برای ترغیب مصرفکنندگان، مانع از عرضه شوند تا قیمتها را افزایش دهند.
در مقابل، مازاد زمانی روی میدهد که قیمت بسیار بالا است و میزان تقاضا کاهش مییابد، حتی اگر آن محصول موجود باشد. ممکن است مصرفکنندگان کمتر از آن محصول استفاده کرده یا محصولات جایگزین را تهیه کنند. برای حذف مازاد، تأمینکنندگان قیمت خود را پایین آورده و مصرفکنندگان دوباره شروع به خرید میکنند.
در مثال بنزین، تعادل بازار زمانی برقرار میشود که هر لیتر بنزین با قیمت ۱.۵ دلار عرضه شده و هر مشتری ۷۵ لیتر در هر هفته تقاضا برای خرید آن داشته باشد. همانطور که در شکل زیر نشان داده شده است، این حالت نشاندهنده نقطهای است که در آن، منحنیهای عرضه و تقاضا همدیگر را قطع میکنند. در راستای این تعادل و به صورت طبیعی، بازار تمایل دارد که تغییر کند و زمانی که عرضه و تقاضای کلی تغییر کند، نقطه تعادل نیز جابهجا میشود.

کشش قیمتی تقاضا
زمانی که قیمتی را برای محصول یا خدمات خود در نظر میگیریم، باید به خاطر داشته باشیم که تمام محصولات به یک صورت رفتار نمیکنند. میزان تأثیر تقاضای محصول بر قیمت آن کشش قیمتی تقاضا (price elasticity of demand) نامیده میشود.
محصولاتی که قیمت ثابتی دارند، معمولاً کالاهایی هستند که مردم همیشه فقط در مقداری ثابت مایل به خرید آنها هستند. نیروی برق نمونهای از محصولات با قیمت ثابت محسوب میشود. اگر شرکتهای تولیدکننده برق هزینه تولید برق را کاهش دهند، احتمالاً مصرفکنندگان برق بیشتری در خانههای خود مصرف نمیکنند، چون به بیش از آن چه تا کنون استفاده میکردهاند، نیازی ندارند. اما اگر قیمت برق افزایش یابد، مردم همچنان به آن نیاز دارند و تقاضا برای آن به صورت قابلتوجهی کاهش نمییابد.
البته تقاضا برای محصولات و خدمات غیرضروری و لوکس، مثل خوردن غذا در رستوران، بسیار تغییرپذیر است. وقتی رستورانی قیمتهای خود را بالا ببرد، بخش زیادی از مشتریان دیگر به آن رستوران نخواهند رفت.
بنابراین، اگر تقاضا برای محصولات یا خدماتی که شرکت ما ارائه میدهد، از نوع تغییرپذیر باشد، میتوانیم به جای افزایش قیمت، روشهای دیگری، مثل روشهای اقتصاد مقیاس (economies of scale) یا بهبود کارآمدی تولید، را برای افزایش درآمد خود در نظر بگیریم.
تغییرات در عرضه و تقاضا
همانطور که دیدیم، تغییر قیمت معمولاً به تغییر در میزان تقاضا یا میزان عرضه منجر میشود اما زمانی که تغییر بلندمدتی در قیمت روی میدهد، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
باز به مثال بنزین رجوع میکنیم. اگر افزایش بلندمدتی در قیمت بنزین روی دهد، الگوی تقاضا تغییر میکند. ممکن است افراد برای رفتن به سر کار، بیشتر پیادهروی کنند، از دوچرخه استفاده کنند یا وسایل نقلیهای، مثل موتور سیکلت، را بخرند که بنزین کمتری مصرف میکند. در نتیجه آن، تغییر بزرگی در تقاضای کلی و انتقال قابلتوجهی در منحنی تقاضا اتفاق میافتد. با تغییر در میزان تقاضا، نقطه تعادل نیز تغییر میکند.
برای عرضه نیز ممکن است تغییرات مشابهی روی دهد. زمانی که عرضه کاهش یابد، منحنی عرضه به چپ منتقل میشود. زمانی که عرضه زیاد شود، منحنی آن به راست منتقل میشود. این تغییرات روی نقطه تعادل اثر میگذارند.
در مثال ذکر شده قبلی، فرض کنید که هزینههای حفاری افزایش یابد و شرکتهای نفتی عرضهی بنزین به بازار را کاهش دهند (عرضه ۲). مطابق شکل پایین، نتیجه آن قیمت تعادلی بالاتری خواهد بود.

ما میتوانیم از منحنیهای عرضه و تقاضایی مانند این نمونه، برای ارزیابی تأثیر احتمالی تغییرات در قیمت خدمات خود و همچنین برای در نظر گرفتن اینکه تغییرات در عرضه و تقاضا تا چه اندازه ممکن است کسب و کار ما را تحتتأثیر قرار دهند، استفاده کنیم.
سخن آخر
عرضه و تقاضا از اساسیترین مفاهیم اقتصاد و رکن مهم اقتصاد بازار محسوب میشوند. تقاضا به مقدار محصول یا خدماتی گفته میشود که برای خریداران مطلوب است. مقدار تقاضا مقداری از محصول یا خدمات است که مردم مایل به خریدن آن با قیمتی مشخص هستند. رابطه بین قیمت و مقدار تقاضا به رابطه تقاضا معروف است. میزان عرضه نشاندهنده مقدار کالا یا خدمات موجود در بازار است که تولیدکننده مایل به تأمین آن با قیمتی مشخص است. بنابراین، قیمت که یکی از مهمترین سیگنالدهندههای اقتصادی است، بازتابی از میزان عرضه و تقاضا است.