آنچه در این مقاله می خوانید
شناخت احساسات در روانشناسی معامله گری باعث میشود تا در زمان رد شدن استاپ لاس یا رسیدن به تیک پروفیت، دستپاچه نشویم. روانشناسی معامله گری به شما کمک میکند تا پس از مواجه شدن با یک شرایط ناخواسته (به خصوص در حالت زیاندهی)، از انجام اقداماتی که منجر به بدتر شدن وضعیت میشود، جلوگیری کنیم. از آنجایی که تصمیمهای احساسی، نقش بسیار مهمی در از دست رفتن سرمایه تریدر دارند، با ما همراه باشید تا به آشنایی با مهارتی بپردازیم که میتواند احساساتتان را مدیریت کند.
روانشناسی معامله گری چیست؟
روزهای ابتدایی که برای ترید کردن تلاش میکردید را به یاد بیاورید. زمانی که با صد دلار سرمایه اولیه، با هر مقدار سود، هیجان زده میشدید و با هر ضرر، حس ناراحتی شما را فرا میگرفت. مجموعه این احساسات، بسیاری از تریدرها را به انجام اقداماتی تلافی جویانه یا شتاب زده هدایت میکرد. این موضوع سبب شد تا مباحث مربوط به مدیریت احساسات و استرس یا انضباط و اعتماد به نفس به شدت مورد اهمیت قرار بگیرند.
یکی از علومی که امروزه به بهبود بهرهوری شما کمک میکند، روانشناسی معامله گری نام دارد که در یک تعریف میتوان گفت:
- علمی است که به تجزیه و تحلیل و بررسی حالات روانی و احساسی تریدر میپردازد و میتواند به موفقیت یا عدم کامیابی شما در معاملات منجر شود.
در علم روانشناسی، هدف ما آن است تا به بررسی ویژگیهای شخصیتی افراد بپردازیم و در نهایت، بهره وری معاملات را بیشتر کنیم. جالب است بدانید که بنابر آمارهای موجود، 95% از معامله گرانی که بر اثر تصمیمهای احساسی، ترس و طمع اقدام به ایجاد معامله جدید کردند، با از دست دادن ضرر قابل توجه، بازار را ترک نمودند.
چرا روانشناسی در معامله گری اهمیت دارد؟
دلایل مختلفی را میتوان در رابطه با اهمیت روان شناسی معامله گری بیان کرد که برخی از مهمترین آنها عبارتند از:
- جلوگیری از هدر رفت سرمایه: در انتهای بخش قبل، یک آمار شوکه کننده راجع به تریدرهایی که بر اساس احساس تصمیم گرفتند، بیان کردیم. نتیجه اینگونه اقدامات در اکثر موارد، منجر به هدر رفتن سرمایه آنها شده است.
- حفظ تداوم و پایداری در مسیر: بسیاری از تریدرهای مبتدی، زمانی که با شکستها و زیانهای مداوم روبرو میشوند، نظم و ترتیب و تداوم در مسیر آموزشی را از بین میبرند. علت اصلی این اتفاق، احساسات شما است که در صورت عدم مدیریت و توجه به آنها، منجر به خروج زود هنگامتان از دنیای ترید خواهد شد.
- مدیریت ریسک: شاید برای شما هم جالب باشد که بپرسید، ربط روانشناسی معامله گری با ریسک در چیست؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت زمانی که روانشناسی معامله گری رخ دهد، تریدر در حفظ احساسات خود بهتر عمل میکند. در نتیجه میتواند خشم ناشی از سرمایه از دست رفته را کنترل کرده و با تنظیم مجدد سرمایه، وارد معامله گردد.
تا اینجا فهمیدیم که چرا روانشناسی در معامله گری اهمیت دارد؟ حال میخواهیم وارد جزئیات این علم شویم.
احساسات اصلی در هنگام معاملهگری
برای آنکه بتوانید نسبت به مدیریت سرمایه از طریق روانشناسی معامله گری اقدام کنید، لازم است با احساساتی که در این علم تعریف شده، آشنا شوید. این حسها هر کدام بر اساس آنچه تریدر در معامله گری تجربه کرده است، انتخاب و تعریف میشوند:
- ترس: زمانی که یک نوع تهدید را دریافت میکنید، که از نوع مالی است، یک واکنش عاطفی به صورت ترس در شما رخ خواهد داد. در واقع ضرر ناشی از معامله گری، منجر به ترس میشود و این عامل در تکه تکه شدن یکپارچگی ذهنی شما و ترک کردن این حرفه، بسیار موثر خواهد بود.
- طمع: احساس مهم دیگری که باید حتما مدیریت شود، طمع کردن و زیاده خواهی است. در واقع دو حس ترس و طمع، بعد از متحمل شدن یک ضرر منجر میشوند تا فرد به معاملات جبران کننده روی آورده و ضررهای بیشتری را دریافت نماید.
- امید: نقش احساسات در تصمیم گیریهای معاملاتی همواره یک پوینت منفی نیست. بلکه شما میتوانید از آن به درستی به منظور رشد و پیشرفت خود نیز استفاده کنید. به عنوان مثال، امید میتواند به شما کمک کند تا همچنان به معامله گری تمایل داشته باشید و با تمرین و تکرار، زمینه رشد و پیشرفت خود را فراهم سازید.
از دیگر احساسات مهم در روانشناسی معامله گری میتوان به پشیمانی، ترس از دست دادن FOMO و نیز Ego اشاره کرد.
شناخت احساسات در روانشناسی معامله گری
دلایل مختلفی وجود دارند که شما را به شناخت احساسات در علم روانشناسی سوق میدهند. مثلا میتوان به درک تاثیر باورها و ذهنیتها بر عملکرد معاملهگر اشاره کرد. برای شناخت احساسات، یک سری توضیحات ارائه میکنیم که عبارتند از:
- ترس میتواند ناشی از ضرر یا از دست دادن سود بیشتر و جا ماندن در معاملات باشد. تاثیر این احساس منجر میشود تا بیش از حد، درگیر فرصتهای از دست رفته شده و تصمیماتی غیرمنطقی برای جبران آنها بگیریم. در واقع ترس یک محرک مرموز است.
- طمع را میتوان سوختی برای ایجاد تصمیمهای شتابزده دانست که کل سرمایه شما را از بین میبرد. تمایل به کسب سود بیشتر منجر خواهد شد تا شما، چشم بسته به ادامه روند اعتماد کنید. در یک لحظه، ممکن است بازار به شما پاسخ منفی بدهد که منجر به ضرر سنگین شما میشود.
- پشیمانی و ناامیدی صرفا یک حس بد نیستند، بلکه اگر مدام شما را تحت تاثیر قرار داده و قویتر شوند، یک عامل منفی خواهند بود. به خصوص زمانی که شما را به سمت چیزی به نام “جبران کردن” سوق دهند.
باورهای اشتباه در روانشناسی معامله گری
آیا تا به حال در مورد اشتباهات رایج در روانشناسی معامله گری اطلاعاتی را بدست آوردهاید؟ وجود یک سری دادههای نادرست در میان این تئوری منجر شده تا برخی تریدرها ناآگاهانه دچار ضرر شوند و عکس العمل درستی در مقابل ضرر یا سود خود نداشته باشند. برخی از این باورهای نادرست عبارتند از:
- باید از هر فرصتی استفاده کرد: این یک باور نادرست است. در واقع شما باید اینگونه فکر کنید که اگر قیمت رشد میکند یا به هدفی که تعیین شده میرسد، ما آن معامله را انجام میدهیم. در غیر اینصورت اگر به هر بهانهای قصد معامله کردن دارید، این یک باور نادرست خواهد بود.
- ترید کردن بر اساس احساس درونی: احساسات به انواع مختلفی تقسیم میشوند. به همین خاطر ممکن است برخی از افراد گول برخی حسها را بخورند و آن را با یک سری واژهها (مثلا این حس درونی است)، متمایز نمایند. توجه داشته باشید که ترید احساسی، بدون آنکه منطقه یا تحلیلی پشت آن باشد، ریسک بالایی دارد.
- پذیرش مواردی که هم نظر با شما هستند: یک مشکل دیگر آن است که شما تنها به سراغ تئوریها، فرضیهها یا نتایجی میروید که با شما هم نظر باشند. این شیوه فکر یا احساس کردن، یک نوع تک روی است. در این حالت با احتمال بالایی دچار ضرر میشوید.
چگونه ذهن معاملهگر را آموزش دهیم؟
حال که به درک خوبی از روانشناسی معامله گری رسیدیم، میخواهیم ترفندهایی را برای رسیدن به این مهارت بیان کنیم. در این خصوص میتوان گفت:
- مطالعه کنید: صرف دانش تحلیلی و کار کردن با ابزارهای معاملاتی نمیتواند ذهن شما را در این بخش آماده کند. شما باید محتواهای تئوری – تحلیلی معتبری را در زمینه روانشناسی و کنترل احساسات مطالعه نمایید و دانش جدید خود را پختهتر کنید.
- بررسی تجربیات دیگران: یکی از بهترین راهکارها برای آنکه به ذهن خود، عواقب انجام یک کار را نشان دهید آن است که تجربیات دیگران را مرور نمایید. در چنین حالتی، ذهن در زمانی که به شرایط آن مشکل دچار میشود، با درک عواقب، قادر است تا درست تصمیم گیری کند.
- تمرین کردن شرایط احساسی: در نهایت مهمترین و بهترین راهکار برای آموزش ذهن آن است که خود را در شرایط واقعی با تنش احساسی قرار دهیم. شما میتوانید در قدمهای نخست، با یک اکانت دمو تمرین کنید. سپس با معاملات در حجمهای کم، خود را در مواجهه به این احساسات، محک بزنید.
تاثیر باورها و ذهنیتها بر عملکرد معامله گر
تاثیراتی که باورها و ذهنیتها، چه در حالت مثبت یا منفی میتوانند بر عملکرد یک تریدر داشته باشند، عبارتند از:
- ایجاد تصمیمات نادرست: برخی از باورها، به خصوص برای افرادی که ممکن است نسبت به محتواهایی تعصب داشته باشند، منجر میشود تا تصمیمات معامله گری نامعقول شوند.
- از بین رفتن تلاش: برخی از ذهنیتها، خود تخریبی هستند. بدین معنا که به سرعت معامله گر را ناامید کرده و او را لایق این مسیر نمیدانند. در نتیجه عزت نفس تریدر کاهش یافته و از مسیر خارج میشود.
- سختتر شدن فرآیند: ذهنیتهای نادرست به خصوص راجع به برخی جفت ارزها یا نمادهای معاملاتی، منجر به واهمه تریدر میشود. در نتیجه شاهد سختتر شدن شرایط برای او خواهیم بود.
معرفی ابزارهای روانشناسی معامله گران
در رابطه با معرفی ابزارهای روانشناسی معامله گران نیز میتوان گفت:
- ژورنال نویسی: شما میتوانید برای بهبود درک و مهارتهای تحلیلی خود، در زمینه معامله گری، ژورنال نویسی نمایید.
- مدیریت استرس: که میتواند به بهبود عملکرد معامله گران کمک کند.
- مدیریت ریسک: که میتواند به کاهش زیانهای آنها منجر شود.
- نظم و انضباط: که در طولانی مدت منجر به افزایش ضریب موفقیت تریدر میگردد.
- شناخت احساسات: که میتواند تریدر را از عواقب کار او آگاه نماید.
ثبت دیدگاه
دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید