آنچه در این مقاله می خوانید
پوزیشن معاملاتی در فارکس چیست و چرا اهمیت دارد؟ انواع پوزیشن های معاملاتی کدامند؟ Position Trading چگونه محاسبه میشود؟
در دنیای پیچیده و هیجان انگیز فارکس، جایی که نوسانات بازار میتوانند به سرعت بر تصمیمات معاملهگران تأثیر بگذارند، داشتن استراتژی معاملاتی موثر اهمیت بهسزایی دارد. فارکس، بازاریست که هرگز نمیخوابد و معاملهگران از سراسر جهان در آن به دنبال فرصتهایی برای کسب سود هستند.
در این محیط، داشتن پوزیشن معاملاتی نه تنها نیازمند درک عمیقی از بازارهای مالی بوده، بلکه مستلزم برخورداری از تحلیلهای دقیق و بینشهای عمیق است. این مقاله به بررسی اهمیت پوزیشن معاملاتی (Position Trading) در فارکس و نحوه به کارگیری آن برای دستیابی به موفقیتهای معاملاتی میپردازد.
منظور از پوزیشن معاملاتی چیست؟
پوزیشن معاملاتی فارکس به حالتی گفته میشود که در آن یک سرمایهگذار تصمیم به خرید یا فروش یک جفت ارز میگیرد. در بازار فارکس، ارزها همیشه به صورت جفتی معامله میشوند، به عنوان مثال یورو/دلار آمریکا (EUR/USD) یا پوند بریتانیا/ین ژاپن (GBP/JPY). هنگامی که شما یک پوزیشن باز میکنید، در واقع پیش بینی میکنید ارزش یکی از ارزها در جفت ارزی نسبت به دیگری افزایش یا کاهش خواهد یافت.
دو نوع اصلی پوزیشن در فارکس وجود دارد: پوزیشن خرید (Long) و پوزیشن فروش (Short). وقتی پوزیشن خرید باز میکنید، بر این باورید که ارزش ارز پایه (ارز اولیه در جفت ارز) نسبت به ارز مظنه (ارز دومینه در جفت ارز) افزایش خواهد یافت. برعکس، وقتی موقعیت فروش باز میکنید، انتظار دارید که ارزش ارز پایه نسبت به ارز مظنه کاهش پیدا کند.
عوامل مختلفی میتوانند بر ارزش ارزها تأثیر بگذارند، از جمله تغییرات نرخ بهره، وضعیت اقتصادی، تحولات سیاسی و حتی حوادث غیرمنتظره مانند بلایای طبیعی یا بحرانهای سیاسی. معامله گران فارکس باید به دقت این عوامل را تحلیل کنند تا بتوانند تصمیمات معقولانهای در مورد باز کردن، نگه داشتن یا بستن پوزیشنهای خود بگیرند.
همچنین، مدیریت ریسک یک جزء حیاتی در معاملات فارکس است. معاملهگران باید همیشه از ابزارهایی مانند توقف ضرر (Stop Loss) و کسب سود (Take Profit) استفاده کنند تا میزان سود یا زیان خود را محدود کنند. این ابزارها به معاملهگران کمک میکنند تا استراتژیهای معاملاتی خود را بهتر اجرا کرده و از ضررهای بزرگ جلوگیری نمایند.
چرا پوزیشن معاملاتی اهمیت دارد؟
اهمیت پوزیشن معاملاتی در بازار فارکس به دلیل تأثیرات مستقیم و غیرمستقیمی که بر عملکرد معاملهگران و کل بازار دارد، بسیار زیاد است. در ادامه برخی از جنبههای مهم این اهمیت را بیشتر توضیح میدهیم:
- تعیین سود و زیان: پوزیشن تریدینگ مستقیماً بر میزان سود یا زیان احتمالی یک معاملهگر تأثیر میگذارد. اگر تحلیل بازار و پیش بینیها درست باشند، معاملهگر میتواند سود کسب کند. در غیر این صورت، ممکن است با زیان مواجه شود.
- مدیریت ریسک: انتخاب درست نوع پوزیشن و میزان آن برای مدیریت ریسک حیاتی است. معاملهگران باید تصمیم بگیرند چه مقدار از سرمایه خود را در هر معامله به خطر بیندازند و چگونه از دستورات توقف زیان (stop loss) و کسب سود (take profit) برای حداکثر کردن سود و کاهش زیان استفاده کنند.
- استراتژی معاملاتی: نوع موقعیت انتخابی نشان دهنده استراتژی کلی معاملهگر است. برخی معاملهگران ترجیح میدهند در موقعیتهای خرید باشند و برخی دیگر در موقعیتهای فروش. این انتخاب بر اساس تحلیلهای فنی، بنیادی و روانشناختی بازار صورت میگیرد.
- نقدینگی و عمق بازار: موقعیتهای باز بازار فارکس تأثیر زیادی بر نقدینگی و عمق بازار دارند. این موضوع برای معاملهگران بزرگ که قصد دارند حجمهای عظیمی را معامله کنند، اهمیت بیشتری دارد.
- استفاده از لوریج (Leverage): فارکس یک بازار با اهرم یا لوریج بالا است، که به معاملهگران اجازه میدهد با سرمایه کمتر، پوزیشنهای بزرگتری را باز کنند. این ویژگی در عین حال که میتواند سودآوری را افزایش دهد، ریسکهای بالایی نیز به همراه دارد. بنابراین، مدیریت دقیق پوزیشن های معاملاتی در چنین شرایطی از اهمیت ویژهای برخوردار است.
- تأثیر روانشناختی: پوزیشن های معاملاتی نیز تأثیرات روانشناختی بر معاملهگران دارند. ترس از دست دادن (loss aversion) یا حرص برای کسب سود بیشتر میتواند بر تصمیمات معاملاتی تأثیر بگذارد. درک این جنبههای روانشناختی و کنترل آنها برای موفقیت در معاملات ضروری است.
انواع پوزیشن های معاملاتی
منظور از پوزیشن معاملاتی (Position Trading) موقعیت تریدر یا معاملهگر در بازار معاملاتی است. به طور کلی، دو نوع پوزیشن در بازارهای معاملاتی فارکس وجود دارد:
- پوزیشن شورت (short)
- پوزیشن لانگ (long)
این دو پوزیشن نشان دهنده نوع پیش بینی معاملهگران در مورد روند قیمت ارزهای مختلف در بازار فارکس هستند. در واقع، پیش بینی معاملهگر مبنی بر اینکه روند قیمتی ارز خاصی صعودی یا نزولی خواهد بود، تعیین کننده نوع پوزیشنی است که باید اتخاذ نماید. به طور کلی، اگر معاملهگر پیش بینی کند قیمت از نقطه مشخصی شروع به رشد خواهد کرد، پوزیشن لانگ (Long) یا خرید را اتخاذ خواهد کرد.
در مقابل، اگر معاملهگر انتظار داشته باشد که قیمت از نقطه مشخصی، شروع به کاهش نماید، وارد پوزیشن شورت (Short) یا فروش میشود. پس در بازارهای صعودی، بیشتر از پوزیشن لانگ یا خرید و در بازارهای نزولی، بیشتر از پوزیشن شورت یا فروش استفاده میشود.
معاملهگران با تجربه و حرفهای اغلب در زمان کاهش قیمت یک ارز، آن را خریده و با آغاز روند صعودی، به فروش میرسانند. به عبارت دیگر، هنگامی که ارزی به نقطهای از رشد بالقوه نزدیک میشود، معاملهگران شروع به گرفتن موقعیت خرید (لانگ) میکنند و هنگامی که قیمت به یک سطح مقاومتی رسیده و از آن بازمیگردد، موقعیت فروش (شورت) اتخاذ میکنند.
چه زمانی وارد یک پوزیشن معاملاتی لانگ شویم؟
با توجه به آنچه گفته شد، پاسخ به این سوال روشن است: زمانی وارد پوزیشن لانگ میشویم که احتمال دارد قیمت افزایش یابد. برای درک بهتر این مسئله، یک مثال میزنیم.
فرض کنید در حال تحلیل ارز یورو در تایم فریم روزانه هستیم. پس از انجام تحلیلهای خود، متوجه میشویم احتمالا قیمت این ارز افزایش پیدا خواهد کرد و ممکن است تا 14 روز آینده، حتی تا صد درصد سود حاصل کند. در این حالت طبیعیست که ما وارد پوزیشن لانگ یا خرید (Buy Position) میشویم. روشن است که پیشبینی ما در مورد چگونگی روند قیمت هر ارز باید بر مبنای انجام تحلیلهای فاندامنتال یا تکنیکال صورت گیرد.
به طور کلی، لازم است با فعالیت در شبکههای اجتماعی، اخبار را به طور منظم دنبال کنیم تا به درک عمیقی از بازار دست یابیم. با انجام ترکیبی از روشهای تحلیل فاندامنتال و تکنیکال، باید اطمینان حاصل کنیم که پوزیشن لانگ ما در نهایت، سودآور خواهد بود.
انواع پوزیشن لانگ
در تمام بازارها، پوزیشن لانگ به معنای ورود به معامله خرید (Buy) است. البته، طول مدت نگهداری ارز و نوع معامله، نتایج مختلفی را برای معاملهگر به همراه خواهد داشت. در ادامه، انواع پوزیشن معاملاتی لانگ در بازارهای اسپات، آپشن و فیوچرز را مورد بررسی قرار میدهیم.
1. پوزیشن لانگ در سرمایه گذاری بلند مدت
به سرمایه گذاری بلندمدت در زبان انگلیسی Holding گفته میشود. در واقع، هرگاه با هدف سرمایه گذاری بلندمدت، وارد پوزیشن لانگ میشویم، در اصطلاح آن ارز را هولد (Hodl) میکنیم و به تریدری که با هدف سرمایهگذاری ارزی را میخرد، هولدر (Holder) گفته میشود. به بیان دیگر، اتخاذ یک پوزیشن لانگ در سرمایه گذاری بلند مدت یک ارز، به این معناست که ما مالک آن ارز هستیم و آن ارز در سبد سرمایهگذاری ما قرار میگیرد. ما با این امید که ارزش ارز خریداری شده در آینده افزایش مییابد، پوزیشن لانگ خود را برای مدت زیادی حفظ میکنیم.
ممکن است ریسک استفاده از استراتژی پوزیشن لانگ در سرمایهگذاری بلند مدت زیاد باشد. به عنوان مثال ممکن است با گذشت زمان، ارزش دارایی ما نه تنها افزایش نیابد، بلکه به پایینتر از زمان خرید نیز برسد و ما دچار ضرر شویم. بنابراین، اگر قصد سرمایهگذاری بلند مدت را داشته باشیم، بهتر است پیش از خرید، نمودار جفت ارز مورد نظر خود را تحلیل کرده و سپس با استراتژی خرید در پایینترین سطح و فروش در بالاترین سطح، وارد معامله لانگ شویم.
2. پوزیشن لانگ در قراردادهای آپشن
در قرارداد آپشن، ورود به پوزیشن لانگ بدین معناست که خریدار مقداری وجه به فروشنده پرداخت میکند و اختیار معامله را به دست میآورد. در این روش، با پرداخت مبلغ مشخصی از ارز، فرد حق خرید تعدادی ارز در تاریخ معینی در آینده را کسب میکند، یا اینکه میتواند تصمیم بگیرد معامله را لغو نماید.
تریدرها به این دلیل وارد پوزیشن معاملاتی لانگ در قراردادهای آپشن میشوند که بر اساس تحلیلهای خود، پیش بینی میکنند در آینده قیمت جفت ارز مورد نظر آنها افزایش پیدا خواهد کرد. با وجود این، از آنجا که آنها از پیش بینی خود به طور کامل، اطمینان ندارند، قرارداد آپشن را به جای قراردادهای فیوچرز یا اسپات انتخاب میکنند. اختیار معامله این فرصت را به معاملهگران میدهد که در صورت اشتباه از آب درآمدن پیش بینی آنها، معامله را نهایی نکرده و در نتیجه، دچار زیان چندانی نشوند.
3. پوزیشن لانگ در قراردادهای آتی
تفاوت پوزیشن معاملاتی لانگ در قراردادهای آتی یا فیوچرز (futures) با قرارداد آپشن این است که در آپشن، اگر پوزیشن لانگ در زمان سررسید قرارداد نهایی شود، به این معناست که ارز خریداری شده درست مشابه خرید در بازار اسپات، جزو دارایی ما به حساب میآید و در سبد سرمایه ما قرار میگیرد. اما با ورود پوزیشن لانگ در قرارداد فیوچرز، ارز خریداری شده در سبد سرمایه ما قرار نمیگیرد.
به بیان دیگر، زمانی که وارد یک پوزیشن لانگ در بازار فیوچرز میشویم، مالک ارز مورد نظر نیستیم، بلکه تنها با پیشبینی روند بازار، شرطبندی میکنیم. در صورتی که پیشبینی ما حاکی از روند صعودی آن ارز بود، وارد پوزیشن لانگ یا خرید میشویم. اگر بازار مطابق با پیشبینی ما حرکت کند، با توجه به میزان موجودی حساب خود، اهرم انتخابی و درصد حرکت بازار در جهت روند مورد نظر ما، سود به دست میآوریم.
چه زمانی وارد یک پوزیشن معاملاتی شورت شویم؟
عموم مردم گمان میکنند زمانی که قیمت یک ارز روندی نزولی را طی میکند، لازم است حتما از بازار خارج شوند. اما این تصور رایج کاملا اشتباه است چون ما میتوانیم از کاهش قیمت یک ارز نیز سود به دست آوریم. بسیاری از معاملهگران در بازارهای خرسی (نزولی) نیز با ورود به پوزیشنهای شورت یا فروش، معامله میکنند. برای درک بهتر این مسئله، مثالی میزنیم.
فرض کنید ما یک اتر را با قیمت چهار هزار دلار میفروشیم. پس از مدتی، قیمت اتر به 3800 دلار کاهش مییابد ولی ما همچنان چهار هزار دلار پول نقد در حساب خود داریم. حال، میتوانیم آن یک واحد اتر را دوباره با قیمتی معادل 3800 دلار بخریم. در نهایت، ما 1.052 اتر خواهیم داشت تا به این ترتیب، از ضرر 200 دلاری خود جلوگیری کرده باشیم. در چنین شرایطی است که استفاده از پوزیشن معاملاتی شورت برای ما مفید خواهد بود.
در مثال فوق، تنها از ضرر جلوگیری کردهایم و سودی را به صورت دلاری به دست نیاوردهایم. ما میتوانیم با استفاده از پوزیشن شورت وارد قراردادی شویم که با فروش دارایی خود، نه تنها دچار ضرر نشویم، بلکه سودی را نیز به دست آوریم. ورود به پوزیشن شورت مستلزم دانش و تجربه زیادی است. معاملات شورت ممکن است برای بسیاری از علاقهمندان به دنیای جفت ارزها پیچیده به نظر برسد. اما جای نگرانی نیست چون قرار است در ادامه، با استفاده از یک مثال، به طور کامل با این مفهوم آشنا شویم.
فرض کنید بر اساس تحلیلهای فاندامنتال و تکنیکالی که انجام دادهایم، به نتیجه رسیدهایم قیمت ارز دلار آمریکا پایین خواهد آمد. در این حالت، تنها دو راهکار پیش روی خود داریم:
- خروج از بازار، یعنی اگر دلار در اختیار داریم، آن را بفروشیم و نقد کنیم تا بتوانیم تنها از ضرر جلوگیری کنیم.
- ورود به پوزیشن شورت، یعنی به دست آوردن سود از کاهش قیمت (بهعنوان مثال دلار آمریکا)
اما چطور میتوانیم از کاهش ارزش یک ارز سود به دست آوریم؟ زمانی که قیمت یک ارز در حال کاهش است، معاملهگران دنیای جفت ارزها، قراردادی را در صرافی تنظیم میکنند و در واقع، وارد نوعی از معامله میشوند که بر اساس آن، اگر قیمت آن ارز به رقم X کاهش پیدا کرد، سود مشخصی را دریافت نمایند. به عبارت دیگر، پوزیشن شورت به معنی پیش بینی یا شرطبندی روی سقوط قیمت یک ارز و دریافت سود در مقابل درست از آب در آمدن آن پیش بینی است.
در معاملات شورت، تریدر امیدوار است که قیمت ارز خاصی کاهش پیدا کند تا دارایی فروخته شده را با قیمت کمتری خریداری کرده و در زمان افزایش قیمت، به فروش برساند. بر اساس آنچه در دورههای آموزش فارکس گفته میشود، اتخاذ پوزیشن شورت یا فروختن (Sell) مفهوم یکسانی دارند و این دو عبارت اغلب به جای یکدیگر مورد استفاده قرار میگیرند.
مقایسه پوزیشن های لانگ و شورت
با توجه به شرایط بازار، معاملهگر تصمیم به انتخاب یکی از پوزیشن های معاملاتی لانگ و شورت میگیرد. همان طور که پیش از این گفته شد، معاملات لانگ و شورت در همه بازارها وجود دارند اما در بازار اسپات و معاملات مشتقه، پوزیشنهای لانگ و شورت شرایط متفاوتی با یکدیگر دارند که هر تریدر لازم است با آن آشنا باشد. همچنین باید توجه داشته باشیم که در یک زمان واحد، ممکن است دو تریدر بر اساس تحلیل متفاوتی که از بازار دارند، هر یک پوزیشنهایی متفاوت با یکدیگر را اتخاذ نمایند.
در پوزیشن لانگ، معاملهگر با انتظار افزایش قیمت دارایی، آن را خریداری میکند و قصد دارد در آینده با قیمت بالاتری بفروشد. این نوع معامله بیشتر بر پایه دیدگاه بلندمدت و افزایشی نسبت به بازار است. در مقابل، پوزیشن شورت شامل فروش دارایی در حال حاضر با هدف خرید مجدد آن با قیمت پایینتر در آینده است. این استراتژی بر پایه پیش بینی کاهش قیمتها در کوتاه مدت استوار است و بیشتر در بازارهای نزولی مورد استفاده قرار میگیرد.
# | لانگ | شورت |
---|---|---|
معنی | خرید | فروش |
معادل انگلیسی | Buy | Sell |
روند مناسب | صعودی (گاوی) | نزولی (خرسی) |
استراتژی مناسب در اسپات | لانگ در کف | شورت در سقف |
هدف در فیوچرز | کسب سود از افزایش | کسب سود از کاهش |
باید توجه داشت که انتخاب بین پوزیشنهای لانگ و شورت بستگی به تحلیل بازار، ریسکپذیری و استراتژی معاملاتی فرد دارد. برخی معاملهگران ممکن است در شرایطی یکسان، تصمیمات متفاوتی بگیرند. برای مثال، یک تریدر ممکن است بر اساس تحلیل فاندامنتال خود تصمیم به خرید (پوزیشن لانگ) بگیرد، در حالیکه تریدر دیگری بر اساس تحلیل تکنیکال به نتیجه متفاوتی رسیده و تصمیم به فروش (پوزیشن شورت) داشته باشد.
منظور از اندازه پوزیشن معاملاتی چیست؟
منظور از اندازه پوزیشن معاملاتی (Position Size) تعداد واحدهای سرمایه گذاری شده در یک ارز خاص توسط یک سرمایهگذار یا تریدر است. برای تعیین اندازه پوزیشن، لازم است اندازه حساب و میزان ریسک پذیری آن سرمایهگذار در نظر گرفته شود. مهم نیست که سبد سرمایه ما چقدر بزرگ باشد. حتما باید مدیریت ریسک را به خوبی انجام دهیم. در غیر این صورت، ممکن است به سرعت شکست خورده و ضررهای قابلتوجهی را متحمل شویم.
سرمایهگذاران برای مشخص کردن میزان واحدهای سهام یا ارزی که میتوانند خریداری کنند، از اندازه پوزیشن استفاده میکنند که به آنها کمک میکند تا ریسک را کنترل کرده و بازده را افزایش دهند. اگر گپ قیمتی سهام پایینتر از حد ضرر باشد، حتی با اندازهگیری صحیح اندازه پوزیشن، ممکن است سرمایهگذاران بیش از محدودیتهای تعیین شده خود دچار ضرر شوند.
نحوه محاسبه اندازه پوزیشن معاملاتی
فرض کنید ما یک سرمایه 5000 دلاری در اختیار داریم. بر اساس قانون 2 درصد، ما نمیخواهیم بیش از 2 درصد از سرمایه خود را در هر ترید از دست بدهیم. بنابراین، ما در هر معامله، حداکثر 100 دلار حد ضرر را تعیین میکنیم. بر این اساس، به محض اینکه ضرر ما در یک معامله به 100 دلار رسید، باید از معامله خارج شویم.
حال، فرض کنید ما تجزیه و تحلیل خود را در مورد یک سرمایهگذاری انجام دادیم و تصمیم داریم تا 5 درصد از کل سرمایه خود را وارد آن کنیم. به عبارت دیگر قصد داریم تا با 5 درصد از سرمایه، تا 100 دلار ضرر را بپذیریم. 5 درصد از پوزیشن ما باید 2 درصد از حساب ما باشد. به این ترتیب، دادههای ما برای محاسبه اندازه پوزیشن شامل موارد زیر هستند:
- اندازه حساب: 5000 دلار
- ریسک حساب: 2 درصد
- فاصله تا حد ضرر: 5 درصد
بر اساس این اطلاعات، position size مطابق با فرمول زیر محاسبه میشود:
اندازه پوزیشن = اندازه حساب × ریسک حساب / فاصله تا حد ضرر
به این ترتیب، اندازه پوزیشن در مثالی که ذکر کردیم، به صورت زیر محاسبه میشود:
0.05 / 0.02 × 5000 = 2000
اندازه پوزیشن معاملاتی برای این معامله برابر با 2000 خواهد بود. با استفاده از این استراتژی و خروج از معامله در نقطه استاپ لاس (Stop Loss)، ممکن است بتوانیم ضرر بالقوه بسیار بیشتری را کاهش دهیم. برای بهرهبرداری درست از این مدل، لازم است کارمزدهایی که میخواهیم پرداخت کنیم را نیز در نظر بگیریم. علاوه بر این، اگر در بازاری با نقدینگی کم معامله میکنیم، باید به فکر لغزش احتمالی هم باشیم.
اهمیت محاسبه اندازه پوزیشن معاملاتی
اندازه پوزیشن و فاصله آن تا حد ضرر دو عامل مهمی هستند که مشخص میکنند ریسک ما در هر معامله به چه میزان باید باشد. بیشتر افراد اندازه پوزیشن را محاسبه میکنند و پس از آن، حد ضرر را در نزدیکی آن قرار میدهند تا ریسک خود را به حداقل برسانند. اما این روشی کاملاً اشتباه است.
اولین کاری که باید انجام دهیم، این است که مشخص کنیم در هر معامله چقدر میخواهیم ریسک کنیم. به طور معمول، توصیه میشود از ریسک یکسانی در همه معاملات استفاده کنیم و به همه آنها فرصت برابر دهیم. در هر ترید، ریسک باید بین یک تا سه درصد باشد. ریسک بیشتر از پنج درصد دیگر معامله نیست بلکه قمار است چون ورود به یک بازار بزرگ با ریسک بالا امکان دارد تأثیر زیادی بر روی سرمایه ما بگذارد.
زمانی که ریسک خود را در هر معامله مشخص کردیم، آنگاه آن میزان ریسک دیگر باید به عنوان استاندارد ما در نظر گرفته شود. اگر این میزان دو درصد باشد، در هر معاملهای ریسک ما دو درصد خواهد بود. نباید هیچ وقت تصمیمگیری بر اساس احساسات صورت گیرد. اگر در تحلیل خود اطمینان داشته باشیم، آن را امتحان کرده و ریسک را به سه درصد افزایش میدهیم اما آن را به پنج یا ده درصد افزایش نمیدهیم. تنها در صورتی میتوانیم ریسک خود را تا این میزان افزایش دهیم که از نظر قیمت و تحلیل خود بسیار مطمئن باشیم.
نحوه تعیین میزان ریسک معاملات
مهمترین مسئله در مورد محاسبه ریسک حساب معاملاتی این است که ما حاضر هستیم چه درصدی از کل موجودی حساب خود را برای سرمایهگذاری در یک معامله بر روی یک ارز به خطر بیندازیم.
- قانون 2 درصد
در دنیای سنتی تجارت، همیشه یک استراتژی سرمایهگذاری به نام قانون ۲ درصد مورد توجه بوده است. بر اساس این قانون، یک معاملهگر نباید هیچگاه بیشتر از ۲ درصد از کل حساب خود را در یک ترید به خطر بیندازد. قانون ۲ درصد استراتژی مناسبی برای سبکهای مختلف سرمایهگذاری محسوب میشود که اغلب شامل ورود تنها به چند پوزیشن معاملاتی بلند مدت بوده و بیشتر برای بازارهایی که دارای نوسانات کم هستند، مناسب است. بر اساس این قانون، نباید بیش از 2 درصد از کل سرمایه خود را در یک ترید به خطر بیندازیم.
- تعیین ریسک ترید
حال که میزان ریسک حساب خود را میدانیم، آیا میتوانیم اندازه پوزیشن معاملاتی را محاسبه کنیم؟ پیش از این کار، باید به این نکته توجه داشته باشیم، هنگامی که قصد سرمایهگذاری داریم، از دست دادن سرمایه نیز بخش اجتناب ناپذیر این معامله است. با این حال، برخی از تریدرها با وجودی که در محاسبات خود اشتباه کردهاند، اما باز هم از سرمایهگذاری خود سود دریافت میکنند. اما چطور چنین چیزی ممکن است؟! همه اینها به مدیریت صحیح ریسک، برخورداری از یک استراتژی معاملاتی و پایبندی به آن باز میگردد.
به این ترتیب، هر ایده معاملاتی باید از یک نقطه اعتبار بهره ببرد. در این نقطه است که میتوانیم بگوییم ایده ابتدایی ما اشتباه بود و باید ما از این پوزیشن خارج شویم تا از ضررهای بیشتر جلوگیری کنیم. این نقطه همان جاییست که ما حد ضرر خود را تعیین میکنیم. روش تعیین این نقطه کاملاً به استراتژی معاملات فردی و تنظیمات خاص معاملهگر بستگی دارد.
تعیین حد ضرر برای هر معاملهگر متفاوت است و معمولاً بر اساس نقاط حمایت و مقاومت، اندیکاتورهای متنوع، مناطق شکست، پرایس اکشن، تجربیات شخصی و عوامل دیگر انجام میشود. همچنین، هیچ روش یکسانی برای تعیین حد ضرر وجود ندارد که برای همه معاملهگران مناسب باشد. ما باید خود تصمیم بگیریم که کدام استراتژی برای سبک ما مناسب است و بر اساس آن، حد ضرر خود را تعیین کنیم.
نقش لوریج در تعیین اندازه پوزیشن معاملاتی
لوریج (Leverage) یا اهرم، یکی از مهمترین ابزارها در بازار فارکس است که به معامله گران امکان میدهد با سرمایهای کمتر، پوزیشنهای بزرگتری باز کنند. نقش لوریج در تعیین اندازه پوزیشن معاملاتی آنقدر حیاتی است که بدون درک صحیح از آن، محاسبه دقیق اندازه پوزیشن و مدیریت ریسک عملاً غیرممکن میشود.
در واقع، لوریج نسبت سرمایهایست که کارگزار به معاملهگر میدهد تا او بتواند چند برابر موجودی خود وارد معامله شود. برای مثال، اگر لوریج ۱:۱۰۰ باشد، با داشتن فقط ۱۰۰ دلار سرمایه، میتوان پوزیشنی به ارزش ۱۰٬۰۰۰ دلار باز کرد. این موضوع باعث افزایش قدرت خرید معاملهگر میشود اما هم زمان، ریسک زیان نیز به همان نسبت افزایش مییابد.
تأثیر لوریج بر اندازه پوزیشن معاملاتی بسیار مستقیم است. اگر قصد دارید میزان ریسک خود را کنترل شده نگه دارید (مثلاً ۲٪ سرمایه در هر معامله)، باید هنگام محاسبه اندازه پوزیشن، لوریج را نیز در نظر بگیرید. در صورتی که لوریج بالا باشد، میتوانید با مارجین کمتری پوزیشن بزرگتری باز کنید، اما در عوض نوسانات کوچک بازار میتوانند ضررهای بزرگی ایجاد کنند.
استفاده از لوریج بالا بدون برنامه و محاسبه منطقی اندازه پوزیشن، یکی از رایجترین اشتباهات میان معامله گران تازه کار است. اغلب این معاملهگران به دلیل دسترسی آسان به لوریج بالا، پوزیشنهایی بزرگتر از توان مالی خود باز میکنند و با یک حرکت کوچک بازار، بخش بزرگی از سرمایه خود را از دست میدهند.
در نتیجه، برای تعیین صحیح اندازه پوزیشن معاملاتی در فارکس، لازم است که ابتدا لوریج حساب معاملاتیتان را بدانید و سپس میزان مارجینی که قرار است درگیر شود را با در نظر گرفتن میزان ریسک و حد ضرر محاسبه کنید. مدیریت لوریج یکی از پایههای اصلی مدیریت ریسک در بازار فارکس است.
چگونه استراتژی معاملاتی بر انتخاب پوزیشن تأثیر میگذارد؟
نوع استراتژی معاملاتی که یک تریدر انتخاب میکند، بهطور مستقیم بر زمان بندی ورود و خروج و همچنین نوع پوزیشنی که اتخاذ میکند تأثیر میگذارد. پوزیشن معاملاتی در فارکس بسته به اینکه استراتژی شما بر پایه نوسان گیری، معاملات روزانه یا بلندمدت است، میتواند از لحاظ مدت نگهداری، اندازه و جهت (لانگ یا شورت) متفاوت باشد.
برای مثال، یک اسکالپر که در بازههای زمانی بسیار کوتاه معامله میکند، معمولاً پوزیشنهایی با حجم بالا اما مدتزمان بسیار کوتاه باز میکند. این نوع استراتژی نیازمند اسپرد پایین و اجرای سریع سفارشات است. در مقابل، یک معاملهگر بلندمدت (Position Trader) ممکن است پوزیشنی را برای هفتهها یا حتی ماهها باز نگه دارد، اما حجم آن پوزیشن معمولاً کمتر است تا بتواند نوسانات قیمتی بیشتری را تحمل کند.
استراتژیهایی مانند سوئینگ تریدینگ یا معاملات مبتنی بر تحلیل فاندامنتال نیز بر نحوه ورود به پوزیشن، تعیین حد ضرر، حد سود و حتی نوع دارایی تأثیر دارند. همچنین در برخی استراتژیها، اضافهکردن به پوزیشن (Position Scaling) یا تقسیم بندی خروجها رایج است که در تعیین اندازه پوزیشن اولیه نقش دارد.
اگر استراتژی معاملاتیتان بر اساس تحلیل تکنیکال باشد، ممکن است سیگنال ورود شما در ناحیهای خاص از نمودار شکل بگیرد و بر اساس آن، پوزیشن لانگ یا شورت بگیرید. اما اگر استراتژیتان بر مبنای اخبار اقتصادی یا رویدادهای سیاسی باشد، واکنش شما به بازار کاملاً متفاوت خواهد بود.
بنابراین، انتخاب و تنظیم دقیق پوزیشن معاملاتی در فارکس به هیچ عنوان بدون در نظر گرفتن استراتژی معاملاتی ممکن نیست. یک استراتژی هوشمند، به شما کمک میکند که زمان ورود، حجم معامله و حتی نحوه خروج از بازار را بهدرستی برنامه ریزی کرده و ریسک خود را به طور مؤثر مدیریت کنید.
مدیریت پوزیشنهای باز: نکاتی برای پایش و تعدیل پوزیشنها
پس از باز کردن یک پوزیشن معاملاتی در فارکس، کار معاملهگر به پایان نمیرسد. در واقع، مدیریت پوزیشنهای باز یکی از مهمترین بخشهای موفقیت در معاملات فارکس است. بسیاری از ضررها نه بهخاطر نقطه ورود اشتباه، بلکه به دلیل نداشتن برنامه برای مدیریت موقعیتهای باز اتفاق میافتد.
اولین قدم در مدیریت پوزیشن، پایش دائمی وضعیت بازار و عملکرد پوزیشن است. استفاده از ابزارهایی مانند تریلینگ استاپ (Trailing Stop)، هشدار قیمت (Price Alert) و مدیریت حد ضرر میتواند به معاملهگر کمک کند تا در زمان مناسب تصمیم به بستن یا تعدیل پوزیشن بگیرد.
یکی از نکات کلیدی در مدیریت پوزیشن معاملاتی، تعدیل پوزیشن (Position Adjustment) است. معاملهگر میتواند بسته به تغییر شرایط بازار، بخشی از پوزیشن را ببندد، به آن اضافه کند یا آن را به طور کامل معکوس کند. این استراتژی اغلب در میان معامله گران حرفهای رواج دارد که بازار را به صورت پویا دنبال میکنند.
همچنین، پایش احساسات بازار (Market Sentiment) در مدیریت پوزیشن بسیار اهمیت دارد. مثلاً اگر پوزیشن لانگ دارید و اخبار مهمی در مورد ارز مورد نظر منتشر شود، باید تأثیر احتمالی آن را بر روند بازار ارزیابی کنید.
از دیگر موارد مهم در مدیریت پوزیشن میتوان به بررسی نسبت ریسک به ریوارد (Risk to Reward Ratio)، شناسایی نقاط مقاومت و حمایت جدید و استفاده از اندیکاتورهای تأخیری و پیشرو اشاره کرد. این ابزارها کمک میکنند تا تصمیمات مدیریت پوزیشن بر پایه دادههای عینی گرفته شود، نه بر مبنای احساسات.
در نهایت، یکی از مهمترین قوانین در مدیریت پوزیشن معاملاتی در فارکس، پایبندی به برنامه اولیه و اجتناب از تصمیمات عجولانه است. معاملهگری که به صورت مداوم پوزیشنهای خود را بررسی و به درستی مدیریت میکند، احتمال موفقیت بالاتری در بلندمدت خواهد داشت.
اشتباهات رایج در ورود به پوزیشن معاملاتی
بسیاری از ضررهای مکرر در بازار فارکس به دلیل اشتباهاتی است که معامله گران هنگام ورود به یک پوزیشن معاملاتی مرتکب میشوند. شناخت این اشتباهات و اجتناب از آنها میتواند تأثیر بسیار زیادی بر عملکرد کلی معاملهگر داشته باشد.
یکی از شایعترین اشتباهات، ورود بدون داشتن برنامه و استراتژی مشخص است. بسیاری از افراد تنها با اتکا به احساس یا شایعات وارد یک پوزیشن میشوند، بدون اینکه تحلیل دقیقی از وضعیت بازار داشته باشند. این کار نه تنها باعث افزایش ریسک میشود، بلکه مدیریت آن پوزیشن را نیز دشوار میکند.
اشتباه دیگر، ورود به پوزیشن معاملاتی بدون تعیین حد ضرر (Stop Loss) است. نداشتن حد ضرر باعث میشود که در صورت حرکت بازار در خلاف جهت پیش بینی شده، معاملهگر ضررهای بزرگی متحمل شود. همچنین تعیین نکردن حد سود (Take Profit) نیز میتواند باعث از دست دادن فرصت خروج مناسب از بازار شود.
یکی دیگر از اشتباهات رایج که پیشتر هم به آن اشاره کردیم، استفاده نادرست از لوریج و انتخاب اندازه پوزیشن بسیار بزرگتر از میزان سرمایه یا تحمل ریسک است. این موضوع باعث میشود که با کوچکترین نوسان بازار، پوزیشن به سرعت وارد ضرر شود و سرمایه معاملهگر تهدید شود.
همچنین، بسیاری از معامله گران در هنگام مشاهده اولین نشانههای سود، پوزیشن را زودتر از موعد میبندند یا در صورت ضرر، به امید بازگشت بازار پوزیشن را برای مدت طولانی نگه میدارند. هر دوی این رفتارها نتیجه تصمیم گیریهای احساسی است و نشانه نبود برنامه ریزی دقیق.
در مجموع، برای ورود به یک پوزیشن معاملاتی در فارکس، معاملهگر باید بر پایه تحلیل فنی و بنیادی، برنامه ریزی ریسک، و تعریف نقاط ورود و خروج تصمیم گیری کند. تنها با این رویکرد است که میتوان از اشتباهات رایج جلوگیری کرده و در مسیر سودآوری بلندمدت حرکت کرد.
نقش روانشناسی معاملهگر در ورود و خروج از پوزیشنها
یکی از عوامل تأثیرگذار اما اغلب نادیده گرفته شده در موفقیت یا شکست در بازار فارکس، روانشناسی معاملهگری است. تصمیم گیری برای ورود یا خروج از یک پوزیشن معاملاتی در فارکس، علاوه بر تحلیلهای فنی و بنیادی، به شدت تحت تأثیر ذهنیت و حالت روانی فرد قرار دارد.
ترس، طمع، تردید و اعتماد به نفس بیش از حد، احساساتی هستند که میتوانند به راحتی تصمیمات منطقی یک معاملهگر را مختل کنند. برای مثال، ترس از دست دادن سود ممکن است باعث شود معاملهگر خیلی زود از یک پوزیشن سودده خارج شود. از سوی دیگر، طمع برای کسب سود بیشتر ممکن است باعث شود که پوزیشنی را بیش از حد باز نگه دارد و در نهایت، سود به ضرر تبدیل شود.
یکی دیگر از چالشهای روانی رایج، پدیده «انتقام گرفتن از بازار» است. در این حالت، پس از یک ضرر، معاملهگر تلاش میکند سریعاً پوزیشنی جدید باز کند تا ضرر را جبران کند، بدون اینکه شرایط بازار را به درستی بررسی کند. این رفتار میتواند منجر به زنجیرهای از معاملات ناموفق شود و سرمایه را به سرعت از بین ببرد.
مدیریت احساسات در معاملات، نیازمند تمرین، خودآگاهی و گاهی بهره گیری از روشهایی مانند ژورنال نویسی معاملاتی یا استفاده از قوانین معاملاتی از پیش تعریف شده است. بسیاری از معامله گران موفق، قبل از ورود به یک پوزیشن معاملاتی، چک لیستی دارند که بر اساس آن شرایط ورود را بررسی میکنند تا تصمیم گیریشان صرفاً بر پایه تحلیل و منطق باشد، نه احساسات.
همچنین، معامله گران باتجربه میدانند که همیشه فرصتهای جدیدی در بازار وجود دارد. بنابراین، عجله در ورود به پوزیشن از روی فومو (FOMO) یکی از خطرناکترین تمایلات روانی است که باید کنترل شود.
در نهایت، هر چقدر هم تحلیل شما دقیق باشد، اگر نتوانید احساسات خود را مدیریت کنید، موفقیت پایداری در بازار نخواهید داشت. روانشناسی معاملهگر یکی از ستونهای اصلی در انتخاب صحیح پوزیشن معاملاتی در فارکس است.
بسیار کامل بود . در کنار این موارد بایستی مدیریت ریسک هم داشته باشیم
سپاس از همراهی شما قطعا همینطوره
اینکه از چه پوزیشنی استفاده کنیم فقط به قیمت ارزی که مبیوایم روش سرمایه گذاریم کنیم بستگی داره یا عوامل دیگه ای هم هست؟
در واقع، پیشبینی معاملهگر مبنی بر این که روند قیمتی ارز خاصی صعودی یا نزولی خواهد بود، تعیین کننده نوع پوزیشنی است که باید انتخاب کنه
چرا من هر بار پوزیشن باز میکنم قیمت روی پوریشن من میاد بسته میشه. حد سود و ضرر هم مشخص میکنم. نه سود میده نه منفی ؟